onsdag 3 mars 2010

در روزی مثل چهارشنبه سوری به خیابانها برویم و شاد باشیم، پایکوبی و شادی کنیم تا جمهوری اسلامی یک قدم بزرگ به سرنگونی نزدیک بشود.

حمید تقوائی: هشت مارس، چهارشنبه سوری دو روز تعرض علیه رژیم ضد زندگی

با سلام به شما بینندگان این برنامه

دو روز مهم را در پیش رو داریم یکی‌ روز ۸ مارس یا ۱۷ اسفند روز جهانی زن و دیگری روز چهار شنبه سوری. این دو روز ظاهرا ربطی‌ به هم ندارند، یکی‌ روزیست جهانی‌ در بزرگداشت زنان و در مبارزه برای احقاق حقوق زن در تمام کشورهای دنیا، و دیگری روزیست داخلی، روزیست مربوط به جامعه ایران که طبق یک سنت و رسم‌ دیرینه مردم در این روز جشن میگیرند، شادی میکنند، به خیابانها می‌آیند آتش روشن میکنند و به این ترتیب به استقبال سال نو میروند؛ یک نوع کارناوال شادیست در آخرین روزهای سال.

اما آنچه که این دو را به هم مربوط می‌کند مشخصا وضعیت سیاسی در ایران است و بخصوص وجود حکومتی است به اسم جمهوری اسلامی. این حکومت حکومتیست ضد زندگی‌، ضد شادی، ضد زن و ضد هر چیزی که نشانه‌ای از خوشحالی، از بالندگی، از رویش، خلاقیت، آزادی و آزادگی داشته باشد.

تا آنجایی‌ که به زنان مربوط میشود این حکومت برای زنان یعنی نیمی از جامعه یک زندان تمام عیار ساخته است. زنان در بسیاری از کشورهای دنیا از حقوقی برابر با مرد محروم هستند و به همین خاطر جنبش رهایی زن یک جنبش جهانیست و آزادیخواهان برای محقق شدن هر چه بیشتر حقوق زنان همیشه در حال مبارزه هستند. ولی‌ در ایران مساله فقط بی‌ حقوقی نیست، مسئله این است که در ایران رسما و قانونا، طبق قوانین و طبق فرهنگ رسمی‌، زن نیمی از انسان به حساب میاید، بطور رسمی‌ و قانونی یک سری از مقامات و پستها را یک زن اصلا نمی‌تواند داشته باشد، در بسیاری از موارد اجازه زن به دست مردان خانواده است، بدست پدر یا برادر یا شوهر و بالاخره یک قیم مرد. بدون اجازه این قیم مرد زن نمی‌تواند مسافرت کند، زن حق طلاق ندارد، زن حق شرکت در فعالیتهای اجتماعی ندارد، حق معاشرت با کسی‌ را که دوست دارد ندارد، زن حق شرکت در بسیاری از ورزشها را ندارد، و اینها همه قانون است و رسما در جامعه اعلام شده است. در بسیاری از جوامع از نظر حقوقی و بر روی کاغذ زن و مرد برابریشان به رسمیت شناخت میشود، و اگر تبعیضی هست – که کم و بیش در همه جوامع هست- بعنوان امری غیرقانونی و یا از لحاظ اجتماعی و فرهنگی امری مذموم و ناپسند اعمال میشود. اما در جمهوری اسلامی زن قانونا حقوقی ندارد و آنجایی هم که حقی دارد نیمی از مرد به حساب میاید، و جدا از آن از نظر فرهنگی، فرهنگ رسمی‌، فرهنگ اسلامی که از رسانه های دولتی اشاعه داد میشود و بر جامعه حاکم کرده‌اند زن ضعیفه و منشا گناه و فساد است! به همین خاطر است که باید در یک بسته بندی سیاه به اسم حجاب بپوشانندش. ظاهرا موی زن باعث گمراهی مردان میشود. و به این معنا مسئله از بی‌ حقوقی فراتر میرود، مسئله توهین و تحقیر رسمی‌ و دولتی در آن جامعه است نسبت به زنان به عنوان یک انسان و یعنوان یک فرد کاملا آزاد و برابر با مرد. در جمهوری اسلامی زن عملا و قانونا یک شهروند مستقل نیست، بلکه مثل کودکان احتیاج به قیم دارد و در فرهنگ رسمی‌ در قوانین رسمی‌ و در مناسبات اجتماعی که حکومت اسلامی بر جامعه تحمیل کرده این موقعیت فرو دست و این بی‌ حقوقی مفرط نسبت به زنان همه جا تثبیت شده است. به این معنا مساله زن در جمهوری اسلامی کاملا ویژه است، بی‌ حقوقی زنان، ستمی که بر زنان روا میشود، کاملا ویژه است. به این دلیل ما یک جنبش مستمری را برای احقاق حقوق زنان و برای ازادی زن در جامعه داریم، جنبشی که مقامات از آن به عنوان جنبش بدحجابی یاد میکنند و مدام انواع محدودیتها را برای زنان بوجود می آورند، دستگیر می‌کنند، تحت انواع و اقسام پیگردها و محدودیت های قانونی و غیر قانونی قرار میدهند برای اینکه این مبارزه را خاموش کنند و این جنبش به اصطلاح بدحجابی را خفه کنند و البته تا به حال نتوانستند و هیچ وقت هم نخواهند توانست.

مبارزه برای آزادی زن در جامعه ایران تبدیل شده است به یک مبارزه مهم و محوری علیه تمام ظلمها و بی‌ حقوقیها و ستم‌هائی که جمهوری اسلام بر جامعه روا داشته است. و به روشنی در ۸ مارس ها بار‌ها در بیانیه‌ها و قعطنامه ها آزدیخواهان و مردان و زنان مبارز برای رهایی زن اعلام کرده اند که آزادی زن معیار آزادی جامعه است. بخصوص در ایران جمهوری اسلامی این بیش از هر جای دیگر دنیا صدق می‌کند. جمهوری اسلامی با محروم کردن و به زندان کشیدن زنان در واقع کل جامعه را به بند کشیده است و سلطه جهنمی اش را بر کل جامعه عمال کرده است.

از سوی دیگر جمهوری اسلامی یک حکومت ضد شادی است، یک حکومت قبرستانی، سوگواری و عزاداری و شیون و زاری و بر سر خود زدن. یک حکومت عبوس و ضد زندگی که یک اختناق سیاه را بر جامعه حاکم کرده است. رنگ شاد در آن جامعه ممنوع است، موزیک شاد در آن جامعه ممنوع است، رقصیدن ممنوع است، زن و مرد در کنار هم بودن، دست در دست هم داشتن، یکدیگر را دوست داشتن ممنوع است. عشق ممنوع است. این حکومت یک حکومت ضد زن و ضد زندگی‌ است و اینها کاملا بهم مربوط هستند، زن سمبل زندگی‌ و حیات است، سمبل رویش و خلاقیت و آزادگی در جامعه است، و وقتی که جمهوری اسلامی به این صورت در برابر زنان می‌ایستد و بیحقوقی مفرط و تحقیر و توهین را به شکل قانون در آورده است و به زنان اعمال می‌کند، در واقع در برابر کل زندگی‌ ایستاده است.

جمهوری اسلامی ضد زندگیست و به همین خاطر کافیست زندگی را پاس بداریم تا در برابر جمهوری اسلامی بایستیم و آنرا به چالش بکشیم، کافیست شاد باشیم، بخندیم، به موزیک گوش کنیم، کافیست دست در دست هم در خیابانها حتی راه برویم تا جمهوری اسلامی احساس خطر کند، احساس مرگ و سرنگونی به آن دست بدهد. به این معنا این حکومت ضد زن و ضد زندگی‌ مبارزه با خودش را در عین حال ساده و آسان کرده است، اگر شما مثل مردم ۹۰ درصد کشورهای دنیا زندگی‌ کنید جمهوری اسلامی رفته است. اگر زنان مثل ۹۰ درصد کشورهای دنیا بخواهند رنگ لباسشان را خودشان انتخاب کنند، حجاب میخواهند یا نمیخواهند خودشان انتخاب کنند، اگر جوانها مثل ۹۰ درصد کشورهای دنیا بخواهند در خیابانها شادی کنند، کارناوال شادی به راه بیندازند، بزنند و بخندند و برقصند، دختران و پسران جوان دست در دست هم یک کارناوال شادی مثل چهارشنبه سوری برپا کنند، آنوقت کابوس مرگ به این رژیم دست میدهد.

این حکومت یک حکومت ضد زن و ضد شادی و ضد موسیقی و ضد حیات است. و به همین خاطر کافیست ما زندگی‌ کنیم، زن و مرد همه جا با هم و در کنار هم باشیم، در روزی مثل چهارشنبه سوری به خیابانها برویم و شاد باشیم، پایکوبی و شادی کنیم تا جمهوری اسلامی یک قدم بزرگ به سرنگونی نزدیک بشود. کافیست روز جهانی زن حجابها را کنار بگذاریم و زن و مرد دست در دست هم در تجمعات و تظاهرات خیابانی در محلات و خیابانها ظاهر شویم تا این رژیم محتضر فروبپاشد.

این دیوار جداسازی جنسیتی‌ و آپارتاید جنسی‌ را که جمهوری اسلامی در ایران بوجود آورده، در خیابان و ادارات و کارخانه و مدارس و دانشگاه و استادیوم ورزشی، باید عملا در هم شکست. میتوانیم زن و مرد در همه جا کنار هم ظاهر بشویم تا نه تنها دیوارهای آپارتاید جنسی، بلکه کل نظام جمهوری اسلامی را درهم بشکنیم.

امروز در دل یک انقلاب عظیم قرار داریم، در دل جنبش انقلابی عظیم برای سرنگونی جمهوری اسلامی، و روز جهانی‌ زن ۸ مارس مصادف با ۱۷ اسفند و روز چهارشنبه سوری دو فرصت مهم است برای یک تعرض وسیع و همه جانبه به رژیم محتضر جمهوری اسلامی. در این دو روز وسیعا به خیابانها بیائیم و با پاس داشتن زندگی‌، با گرامی داشتن زندگی‌، با زندگی‌ کردن آنطور که شایسته انسان است، با ظاهر شدن زن و مرد در کنار هم در تجمعات و تظاهرات و جشنهای خیابانی ضربه محکم و خردکننده ای به جمهوری اسلامی وارد کنیم.

شاد و پیروز و موفق باشد.


Inga kommentarer:

Skicka en kommentar