måndag 31 maj 2010

تشکیلات خارج کشور حزب کمونیست کارگری ایران بمناسبت یکساله شدن خیزش انقلابی خرداد ۸۸ متحد و گسترده بمیدان بیائیم !

Bookmark and Share

بمناسبت یکساله شدن خیزش انقلابی خرداد ۸۸ متحد و گسترده بمیدان بیائیم !

فرستادن  به ایمیل چاپ

یکسال از آغاز انقلاب عظیم و قهرمانانه مردم ایران در خردادماه ۱۳۸۸ برای سرنگونی حکومت قتل و جنایت اسلامی میگذرد. اعلام پیروزی احمدی نژاد جنایتکار در مضحکه انتخابات ریاست جمهوری رژیم بهانه ای شد که مردم از ۲۲ خرداد ۸۸ در ابعاد میلیونی به میدان بیایند و خشم و نفرت سی ساله خود علیه رژیم فقر و سرکوب اسلامی را به نمایش بگذارند. در ۲۵ خرداد رژیم اسلامی وحشیانه به کوی دانشگاه حمله ور شد و در ۳۰ خرداد خشونت حکومت علیه مردم تظاهر کننده به اوج تازه ای رسید اما، انقلاب علیرغم این وحشیگیری ها به حرکت خود ادامه داد. ندا آقا سلطان در این روز بطرز وحشیانه ای توسط اوباش اسلامی بقتل رسید و به یک چهره و یک سمبل بین المللی از انقلاب تبدیل شد. به این ترتیب نام و تصویر او، خار چشم دشمنان مردم و یک پرچم در نبرد مردم بپاخاسته برای رهائی و برپائی یک جامعه انسانی شد. باید برای برپائی اعتراضات گسترده به این مناسبت ها آماده شد.

برپائی اول مه گسترده در ایران و اعتصاب عمومی موفق در کردستان به رهبری کمونیست ها و حمایت گسترده از این حرکت در افغانستان و ترکیه و اقصا نقاط جهان، موید تعمیق تمایلات انقلابی مردم و چپ تر شدن فضای جامعه است. جمهوری اسلامی علیرغم بکار بردن سیاست همیشگی سرکوب، شکنجه، تجاوز و اعدام در ارعاب جامعه ناتوان مانده است. موج بعدی انقلاب با خواستهای و مطالبات روشن و شفاف انسانی و استوار با تیکه بر نیروی مردم انقلاب کننده و با افقی انقلابی و دگرگون ساز در راه است. جمهوری اسلامی نیز با برپائی چوبه های دار و عربده کشی علیه " بی حجابی " وحشت خود را از خیزش مجدد مردم و از موج بعدی انقلاب، بنمایش گذاشته است.

باید برای برگزاری شکوهمند سالگرد اعتراضات میلیونی خرداد ماه ۸۸ آماده بود. تنفر از جمهوری اسلامی در جهان ابعاد گسترده ای بخود گرفته است. زمینه اعتراضات گسترده تر در خارج مهیا است. ایرانیان مقیم خارج بیش از هر زمان به روش های رادیکال در مبارزه علیه حکومت قتل و جنایت جلب شده اند. باید برای برپائی گسترده ترین اعتراضات بمیدان بیائیم. حزب کمونیست کارگری ایران همه آزادیخواهان را به برپائی اعتراضاتی متحد و یکپارچه و قدرتمند بویژه از ۲۲ خرداد تا ۳۰ خرداد فرا میخواند.

زنده باد همبستگی بین المللی با مبارزات مردم ایران !

سرنگون باد جمهوری اسلامی ایران!

پیروز باد انقلاب انسانی برای برپائی حکومت انسانی!

زنده باد جمهوری سوسیالیستی !

تشکیلات خارج کشور حزب کمونیست کارگری ایران

١٠ خرداد ١٣٨٨ ٬ ٣١ مه ٢٠١٠

lördag 29 maj 2010

Join the Rally in Geneva


In solidarity with workers and people of Iran and for the expulsion of the Islamic regime of Iran from the ILO

The International Labour Organisation (ILO) will hold its annual International Labour Conference in Geneva from 2 to18 June. Like previous years, a delegation representing the Islamic Republic of Iran and representatives of regime-made organisations (Islamic councils) will participate in this assembly. Those who are responsible for the persecution, torture and execution of worker leaders, teachers, students, women and children should not be allowed to join the ILO. The Islamic regime in Iran should be expelled from the ILO for its flagrant violation of human rights and its denial of a human life to workers and the people in Iran.

Join this really to support the struggle of workers and people in Iran, to demand the expulsion of the Islamic regime of Iran from the ILO, and to call for the release of all jailed workers and political prisoners in Iran

Wednesday, 2 June 2010, 1pm

Geneva, in front of the ILO Conference Centre, Palais des Nations

Free all jailed workers and political prisoners!

Islamic regime of Iran out of ILO!

Worker-communist Party of Iran-Organisation Abroad

تظاهرات در ژنو مقابل سازمان جهاني کار دوم جون در همبستگی با مبارزات کارگران و انقلاب مردم ایران برای اخراج جمهوری اسلامی از سازمان جهانی کار برای

تظاهرات در ژنو مقابل سازمان جهاني کار دوم جون در همبستگی با مبارزات کارگران و انقلاب ایران
تظاهرات در ژنو در همبستگی با مبارزات کارگران و جنبش انقلابی مردم چهارشنبه ۲ ژوئن از ساعت ا بعد از ظهر. متن فارسی و انگلیسی
چهارشنبه ، 5 خرداد 1389 ، 09:50 آخرین اطلاعیه ها - آگهی، آکسیون
فرستادن به ایمیل چاپ

تظاهرات در ژنو

چهارشنبه ۲ ژوئن از ساعت ا بعد از ظهر

در همبستگی با مبارزات کارگران و جنبش انقلابی مردم برای تحقق آزادی و برابری٬ برای اخراج جمهوری اسلامی از سازمان جهانی کار در تظاهرات روز چهارشHögerjusteraنبه ۲ ژوئن در مقابل محل کنفرانس سازمان جهانی کار( آی ال او) شرکت کنید!

اجلاس سالانه سازمان جهانی کار (آی ال او) از ۲ ژوئن در ژنو آغاز بکار خواهد کرد. قرار است هیئت نمایندگی رژیم اسلامی ایران و نمایندگان سازمانهای دست ساز آن، همچون سالهای گذشته٬ در این اجلاس حضور بهم رسانند. نباید اجازه داد سرکوبگران کارگران و مردم ایران در آی ال او حضور یابند. رژیم اسلامی ایران٬ بخاطر سرکوب کارگران و تحمیل بیحقوقی مطلق به آنها، باید از آی ال او اخراج گردد.

در حمایت از مبارزات کارگران و جنبش انقلابی مردم ایران و برای آزادی کارگران زندانی و همه زندانیان سیاسی در این تظاهرات شرکت کنید!

همه مردم آزادیخواه و همچنین سازمان های کارگری را به شرکت در این تظاهرات فرا میخوانیم.

زمان: چهارشنبه ۲ ژوئن از ساعت ۱۳

محل: ژنو مقابل محل کنفرانس سازمان جهانی کار ( آی ال او )

تلفن تماس: آرش مهدی نژاد٬ +۴۱۷۶۳۰۶۰۷۲۳

کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد!

جمهوری اسلامی ایران باید از آی ال او اخراج گردد!

تشکیلات خارج کشور حزب کمونیست کارگری ایران

۲۵ مه ۲۰۱۰

****

Join the Rally in Geneva



In solidarity with workers and people of Iran and for the expulsion of the Islamic regime of Iran from the ILO



The International Labour Organisation (ILO) will hold its annual International Labour Conference in Geneva from 2 to18 June. Like previous years, a delegation representing the Islamic Republic of Iran and representatives of regime-made organisations (Islamic councils) will participate in this assembly. Those who are responsible for the persecution, torture and execution of worker leaders, teachers, students, women and children should not be allowed to join the ILO. The Islamic regime in Iran should be expelled from the ILO for its flagrant violation of human rights and its denial of a human life to workers and the people in Iran.



Join this really to support the struggle of workers and people in Iran, to demand the expulsion of the Islamic regime of Iran from the ILO, and to call for the release of all jailed workers and political prisoners in Iran



Wednesday, 2 June 2010, 1pm

Geneva, in front of the ILO Conference Centre, Palais des Nations





Free all jailed workers and political prisoners!

Islamic regime of Iran out of ILO!

Worker-communist Party of Iran-Organisation Abroad

onsdag 26 maj 2010

یکسال پس از شروع جنبش آزادیخواهانه و انسانی مردم ایران موقعیت انقلاب علیه جمهوری اسلامی!

مصاحبه با مصطفی صابر:
چهارشنبه ، 5 خرداد 1389 ، 09:55 مقالات رسیده - آرشیو مقالات مصطفی صابر
فرستادن به ایمیل چاپ


به نقل از ندای انقلاب شماره ۴۲

۱- ندای انقلاب: نیمه دوم خرداد ۱۳۸۸ سر آغاز دور تازه ای از جنبش آزادیخواهانه مردم ایران علیه جمهوری اسلامی است که بعد از اعلام نتایج مضحکه انتخاباتی رئیس جمهوری سر باز کرد. تحرکی تازه و فراگیر که حزب کمونیست کارگری ایران به درست از آن به عنوان انقلاب یاد میکند. یک سال پس از این جنبش شما موقعیت سیاسی جامعه ایران را چگونه میبینید؟ صف آرایی و تناسب قوای نیروهای انقلاب و ضد انقلاب را چگونه ارزیابی میکنید؟

مصطفی صابر: آنچه که در یکسال گذشته شاهد آن بودیم دخالت میلیونی و مستقیم مردم در حل و فصل مساله قدرت سیاسی در ایران بود. انقلاب چیزی جز این نیست. میلیونها نفر در تهران و سایر شهرها مکررا با شعار محوری "مرگ بر دیکتاتور" به تظاهرات دست زدند و حتی در تظاهرات ۶ دی (عاشورا) برخی خیابانهای مرکزی تهران را عملا تحت اختیار گرفتند، صدها نفر از نیروی سرکوب رژیم از جمله فرمانده نیروی انتظامی تهران را روانه بیمارستان کردند و تا مرز قیام و درهم شکستن قوای سرکوب رژیم در پایتخت پیش رفتند. این نقطه اوج انقلاب در چهارچوبه فاز اول و در عین حال منتهای تلاشش برای عبور از این فاز بود. فازی که ناشی از خودویژگی ناگزیر انقلاب در ایران بود و انقلاب با آن زاده شد. منظورم استفاده مردم از شکاف درون حکومت در جریان "انتخابات"، بازتر کردن این شکاف و اعمال دخالت مستقیم و مستقل شان برای راندن قدم به قدم حکومت اسلامی به تنگنا و سرنگونی آن است. مردم روزها و مناسبت های خود رژیم را به ضد حکومت اسلامی و به فرصتی برای پیشبرد امر خود یعنی پایین کشیدن "دیکتاتور" و کل جمهوری اسلامی تبدیل کردند. مردم حتی خود را آماده میکردند که در تظاهرات ۲۲ بهمن کار نیمه تمام ۶ دی را به پایان رسانند و مراکز دولتی را تسخیر کنند و یا دستکم ضربه ای مهلک تر بر قوای سرکوب رژیم در خیابان وارد آورند. اما متاسفانه نتوانستند. به دلائل گوناگون، از جمله عدم شکل گیری یک رهبری رادیکال و سازمانیافته در راس انقلاب، تاکتیک رژیم برای ممانعت از شکل گیری جمعیت با منتهای خشونت، تلاش جناح مغلوب و اپوزیسیون طرفدار رژیم برای مهار کردن مردم با شعار "خشونت نکنید" و غیره، انقلاب از ادامه سیر پیشرونده سریع اش باز ماند. حکومت توانست موقتا سلاح اصلی انقلاب تا این مقطع یعنی تظاهرات های خیابانی را از دست آن بیرون آورد. نه فقط این، بلکه رژیم با اتکاء به این وقفه یک ضد حمله وسیع و همه جانبه علیه انقلاب را در دستور گذارد. از تبلیغات شدید و جنگ روانی گرفته تا جنایت و اعدام و زندان و پیگرد و حمله به "بدحجابی" و تا مانورهای پر طمطراق و پوچ در سیاست خارجی و غیره. رژیم این وضعیت را پیروزی خود بر انقلاب مردم، "تضمین نظام تا ۲۵ سال دیگر" و "پایان فتنه" و غیره می نامد.

اما هر ناظر واقع بین با هر تعبیری که از اوضاع سیاسی ایران داشته باشد میتواند ببیند که در این جامعه چیزی تمام نشده، برعکس همه چیز تازه شروع شده است. انقلاب تا همینجا جامعه ایران را شخم زده و جهان را تکان داده است. هم چیز عوض شده است، تلقی فرد از خودش، رابطه آدمها با یکدیگر، رابطه مردم و حکومت، شعور و فرهنگ سیاسی جامعه، موقعیت گروهها و نیروهای سیاسی، آرمانها و افقهایی که توده های مردم جلوی خود قرار داده اند در این یکسال بشدت تغییر کرده و همه چیز به تعبیر مارکسی انقلابی شده است. تلقیات و خرافه های راست و ارتجاعی یکی پس از دیگری به صحنه می آید و بسرعت کنار میرود و جامعه به صراحت بیشتر به ریشه یعنی به خود انسان و سرنوشت و اختیار او دست میبرد. تا آنجا که به حکومت برمیگردد نه فقط آینده نظام اسلامی "تضمین" نشده بلکه تمام تناقضات آن به مراتب حادتر شده است. بن بست اقتصادی، بحران شدید حکومتی، فلج اداری، انزوای بین المللی و رسوایی در افکار عمومی جهانی همه و همه به منتها درجه رسیده است. رژیم از اینکه هنوز سرنگون نشده خوشحال و حتی متعجب است و فقط میتواند آنرا به حساب معجزه چاه چمکران بگذارد. اما شانس واقعی رژیم اسلامی در این است که بورژوازی جهانی آلترناتیو حاضر و آماده ای برای جایگزینی جمهوری اسلامی ندارد و دنبال توهم استحاله و تغییر رژیم است. اما درست همین نیز انقلاب را ضروری تر میکند و آنرا به یگانه راه حل واقعی برای حل بحران جمهوری اسلامی، که جامعه را به نابودی کشانده، تبدیل می کند.

انقلاب در چه موقعیتی است؟ سخت در کار تجدید قوا، پوست انداختن و تدارک برای قدبرافراشتن با قدرتی به مراتب عظیم تر جهت تحقق هدف بلافصل خویش یعنی سرنگونی جمهوری اسلامی است. این درست که تظاهرات های خیابانی اساسا به دلیل خشونت و وحشیگری جمهوری اسلامی فعلا متوقف شده است. اما انقلاب فقط تظاهرات خیابانی نیست. انقلاب ورود میلیونی مردم به عرصه سیاست و دخالت بر سر مساله قدرت سیاسی است. اگر این را مبنا بگیریم باید گفت اکنون روحیه و عزم و تلاش شبانه روزی مردم برای حل مساله قدرت بنفع خود به مراتب بالاتر از هر وقتی است. خشم و نفرت از حکومت که اکنون وجود مردم ایران را گرفته است زاید الوصف است. هر مساله ای در جامعه ایران نه فقط سیاسی تر از همیشه است بلکه فورا حول بود و نبود حکومت و مساله سرنگونی قطبی میشود. رژیم به زحمت زیاد فقط خیابانها را کنترل میکند. اما هرکسی می بیند که چگونه از وحشت مرگ بر خود میلرزد. چرا که در تمام عرصه های دیگر زندگی اجتماعی، در محافل مردم، در محل زیست و محل کار و محل تحصیل، در مترو و اتوبوس و تاکسی، در محیط های روشنفکری، در ادبیات و هنر، و در هر نوع فعالیت جمعی آدم ها این انقلاب و عطش برای سرنگونی جمهوری اسلامی است که با قدرت به پیش میتازد. کافیست یک روز کنترل خیابان از دست رژیم در برود تا اوضاعی صد برابر تهدید آمیز تر از ۶ دی تکرار شود. ظاهرا جمهوری اسلامی ضد حمله به انقلاب را پیش میراند، اما در واقع امر این انقلاب است که حلقه محاصره بر رژیم اسلامی را تنگ تر میکند و در چنبره پر قدرت خود خرد میکند.

دیر یا زود انقلاب اشکال و شیوه های نوینی را بکار خواهد گرفت و برتری تاکتیکی و مقطعی رژیم را برهم خواهد زد. نشانه های آنرا داریم در اعتصاب عمومی مردم کردستان به فراخوان کمونیست ها و رشد و گسترش اعتصابات کارگری می بینیم. اتفاقی نبود که در اول مه امسال نه فقط سران حکومت که سران جناح مغلوب و کل اپوزیسیون بورژوایی مجیز کارگر را میگفتند و به وزن و قدرت سیاسی طبقه کارگر اذعان میکردند. انقلاب نه فقط دمبدم در اعماق جامعه رسوخ میکند که از نظر محتوا نیز عمق می یابد. در تمام این یکسال انقلاب دمبدم رادیکالتر شده و به چپ چرخیده است. حکومت بعدی ایران هرچه باشد دیگر نمی تواند یک حکومت مذهبی باشد، نمی تواند به آسانی ناسیونالیسم و تفرقه قومی را جای ذوالفقار اسلام به کمر بزند، نمی تواند مجازات اعدام را معمول دارد، نمی تواند بردگی زن را رکن حکومت قرار دهد، نمی تواند سانسور و اختناق برقرار کند و قائل به آزادی اعتصاب و تحزب و بیان نباشد. نمی تواند فقر و فلاکت و بیکاری و دستمزدهای مادون خط فقر و نپرداختن یکسال به یکسال را ادامه دهد. انقلاب در یکسال گذشته یک دانشگاه عظیم سیاسی و آموزش انقلابی برای توده های وسیع مردم بوده است. لذا هر وقت و به هر اندازه که تمام قد سر بلند کند، نه فقط پرقدرت تر و عظیم تر که چپ تر و رادیکالتر هم خواهد بود.

در یک سطح مشخص تر میتوان گفت انقلاب در ایران در کشاکش عبور کامل از فاز اول و بکنار انداختن چوبدستی ها و ایستادن روی پای خود است. گرچه نشانه های شروع فاز دوم که مشخصه آن متعین و متشکل شدن انقلاب و شکل گیری یک رهبری رادیکال و تا به آخر انقلابی است را می بینیم، اما هنوز فاکتورهای فاز اول به شدت دخیل خواهند بود. هنوز دعواها و کشاکش های درونی جمهوری اسلامی که به حادترین نقطه خود رسیده هر آن میتواند بهانه ای بدست مردم بدهد که به خیابان بریزند. همینطور فلج و نابودی اقتصادی جامعه یک فاکتور تعیین کننده است که میتواند موجب اعتراضات وسیع توده ای و کارگری شود و ابعادی عظیم به انقلاب کنونی ببخشد. و آخر اینکه تحولات بین المللی و منطقه ای میتواند انعکاس مستقیم در اوضاع ایران بیابد و وضع را سریعا عوض کند. پیش بینی سیر دقیق اوضاع ممکن نیست ولی قدر مسلم این است که اکنون بیش از هر زمان دیگر این انقلاب است که اوضاع ایران را رقم خواهد زد. شکست یا پیروزی این انقلاب سیر تاریخ ایران و بدرجه ای منطقه و به این اعتبار حتی جهان را تعیین خواهد کرد.

۲- ندای انقلاب: جنبش انقلابی مردم ایران برای اینکه به پیروزی برسد باید چه گامهایی را بردارد و معنای پیروزی انقلاب از نظر حزب کمونیست کارگری چیست؟

مصطفی صابر: انقلاب برای پیروزی باید در ابعاد گوناگون اجتماعی و مبارزاتی سازمان یابد، باید شعارها و خواسته ها و افق اش را شفاف تر کند، و باید رهبری سیاسی متمرکز، رادیکال و تا به آخر پیگیری را شکل بدهد. این ها نقاط ضعف انقلاب کنونی هستند که اجازه نمی دهد تا از تمام توان و ظرفیت بالقوه خود هر زمان که لازم است استفاده کند. ما این ضعف های را از روز اول برشمردیم و در اسناد مختلف حزب (برای مثال مصوبات کنگره هفتم) راه های فائق آمدن بر آنها را نشان دادیم و برای رفع آنها نیز سخت کوشیده ایم. اما رفع این نقاط ضعف خود محصول پیشروی انقلاب است. یعنی اجتماعا صورت میگیرد و صرفا به اراده و عمل این یا آن حزب بستگی ندارد. انقلاب همانطور که اشاره شد همه چیز را زیر رو کرده است و پیشروی های شگرفی کرده و فشار خرد کننده خود را بر جمهوری اسلامی نگه داشته و لحظه به لحظه قوای آنرا بیشتر به تحلیل میبرد و مترصد است تا جایی شکافی پیدا کند و توازن قوا را بیشتر به نفع خود تغییر دهد. وظیفه حزب کمونیست کارگری این است که این روند را تسریع کند و در راس چپ جامعه که بسیار قوی است و پایه اجتماعی آن جنبش کارگری، جنبش رهایی زن و جنبش خلاصی فرهنگی جوانان است، سازمان و افق و رهبری لازمه برای پیروزی انقلاب را شکل دهد.

اما معنی پیروزی انقلاب چیست؟ در این مورد هم در ادبیات حزب و مثلا "مانیفست انقلاب" بروشنی صحبت کرده ایم. اما مهمترین نکات عبارت است از : سرنگونی جمهوری اسلامی، نفی حکومت مذهبی و الغاء مذهب رسمی و برقراری آزادی مذهب و لامذهبی، برقراری برابری همه جانبه زن و مرد در تمامی شئون اجتماعی، تحقق آزادی های بی قید و شرط سیاسی (آزادی بیان، آزادی اجتماعات، اعتصاب، تشکل، احزاب و ...)، برقراری آزادی های فردی و مدنی و فرهنگی، رفع تبعیض و ستم ملی و مذهبی، تامین بهداشت و تحصیل مجانی و رفاه عمومی، سپردن امکانات مادی تولید اجتماعی بدست خود جامعه و... برای همه اینها البته باید دستگاه دولتی حاضر که برای سرکوب جامعه و تامین منافع طبقات حاکم ساخته و پرداخته شده درهم شکسته بشود و حاکمیت مستقیم و بلاواسطه خود شهروندان برقرار شود.

۳- ندای انقلاب: پا به پای جنبش انقلابی مردم ایران در طول یک سال گذشته در خارج کشور نیز شاهد اعتراضات وسیع و گسترده ایرانیان و مردم آزادیخواه جهان بوده ایم که حاوی تجربیات بسیار غنی در مبارزه علیه رژیم است. از همین حالا نیز بسیاری خود را برای سالروز شروع اعتراضات درایران آماده میکنند. در این رابطه چه توصیه ای به ایرانیان خارج کشور دارید؟

مصطفی صابر: سالهاست که بحث حزب ما این بوده که جامعه ایران را "دو حوزه ای" باید تعریف کرد. حوزه داخل و حوزه خارج. انقلاب جاری نشان داد که دقیقا همینطور است. این درست که نهایتا جمهوری اسلامی را باید در تهران سرنگون کرد و به این اعتبار حوزه داخل تعیین کننده است. اما "سرنگونی جمهوری اسلامی در خارج" هم تاثیر فوق العادی در داخل کشور دارد. دولتی که "حوزه خارج" را با خود ندارد در داخل نیز نهایتا دوام نخواهد آورد. وقایع یکسال گذشته و انقلاب جاری را بدون نقشی که تظاهرات ها و فعالیت های ایرانیان خارج از کشور در متوجه کردن جهان به مسائل ایران و جنایات رژیم داشتند، بدون نقشی که تلویزیونها و رسانه های مستقر در خارج کشور در خبر رسانی و آگاه کردن مردم داخل ایران ایفاء کردند و بدون تاثیرات احزاب و شخصیت های سیاسی مستقر در خارج بر اوضاع داخلی، نمی توان توضیح داد. از این میخواهم نتیجه بگیرم که راستش علیرغم همه دستاوردها و تاثیرات که شما بدرست اشاره کردید، هنوز فعالیت در حوزه خارج میتواند و باید بمراتب بیش از این تاثیرگذار باشد. اگر در مقابل هر اعدام جمهوری اسلامی تمام پایتخت های اروپا و آمریکا صحنه تظاهرات وسیع باشد، اگر با هر جنایت و دستگیری در ایران سفارتخانه های جمهوری اسلامی (مثل مورد اخیر اعتراض به اعدام پنج زندانی سیاسی دیدیم) صحنه اعتراضات تند و رادیکال مردم باشد، اگر روزنامه ها و تلویزیونهای کشورهای غربی هر روز حاوی گزارشاتی از اعتراضات پایان ناپذیر به جمهوری اسلامی باشد، اینها نه فقط در داخل کشور انعکاس وسیعی خود داشت و بر توازن قوا به نفع مردم موثر خواهد بود، بلکه افکار عمومی جهان را به زیان جمهوری اسلامی و به نفع مردم ایران به حرکت درخواهد آورد. فاکتوری که پشتوانه عظیمی برای مردم و انقلاب شان علیه بر جمهوری اسلامی بوده و خواهد بود. خلاصه آنکه نفش خارج بمراتب بیشتر از آنچه که تا کنون بوده میتواند باشد. خصوصا در وهله فعلی که رژیم توانسته تظاهرات های خیابانی را موقتا خاموش کند این نقش حتی حیاتی تر هم میشود. بنا بر این تدارک برای برپایی اعتراضات هرچه گسترده تر با ابتکارات و تنوع زیاد در جلب افکار عمومی در سالگرد اعتراضات مردم و شروع انقلاب جاری و یا مثلا در سالروز قتل ندا و یا مناسبت های دیگر بسیار ضروری است. به سهم خود دست تک تک کسانی که چه در خارج و چه در داخل در تدارک اجتماعات و تظاهرات و دیگر اشکال اعتراضی برای سالروز انقلاب عظیم و انسانی مردم ایران هستند را به گرمی میفشارم.



(۲۵ مه ۲۰۱۰)

tisdag 25 maj 2010

درد مشترک: روز جهانی‌ ندا ۳۰ خرداد تورونتو

درد مشترک: روز جهانی‌ ندا ۳۰ خرداد

Neda's Day of Shared Pain and Solidarity

Date: Sunday, June 20, 2010زمان: یکشنبه 20 جون

Time: 3:00pm - 6:00pm ساعت

Location: Mel Lastman Square, Toronto :مکان


هر روز روز عدالت جوئی است.

هر روز روزیست که گلی‌ از باغ ما چیده شده است.

هر روز روز عشق آزادی است.

هر روز روزیست که آزادی و عشق را میطلبیم.

اما به علاوه اینها، این روز روزی بود که جهان شاهد کشته شدن و غم انگیزترین مرگ یک انسان بود. زن جوان و بیگناهی که تنها به دنبال حقوق انسانی بود!

ندا آقا سلطان 30 خرداد 88 در جریان اعتراضات مردمی، به تقلب آشکار در انتخابات ریاست جمهوری ایران هدف گلولهء مامورین جمهوری اسلامی قرار گرفت و مردم دنیا را دگرگون ساخت.

ندا آقا سلطان اکنون به عنوان سمبل مردم آزادی خواه ایران و جهان مبدل شده است.

پس این روز، ۳۰ خرداد مساوی با ۲۰ ژوئن، روز <<درد مشترک>> است. روزیست برای هبستگی همه جهانیان در راه آزادی، عشق، و سایر حقوق مسلم هر انسانی‌.

ندا متعلق به هیچ گروه یا ایدئولوژی سیاسی نیست. او سمبل عشق به آزادی، عدالت جوئی، و درد مشترک جهانیست. و به همین خاطر ما، افراد کاملا مستقل، مسئولیت روز جهانی‌ ندا را بر عهده گرفته ایم، و همه اشخاص را برای همکاری و شرکت در این برنامه دعوت می‌نمائیم. البته بدون کمک، پشتیبانی‌ و انساندوست بودن خیلی‌ از سازمان‌های محلی و بین المللی این برنامه اصلا امکان پذیر نمیبود، و از این اشخاص و سازمان‌های بسیار دلسوز از سمیم قلب قدر شناسی‌ خواهیم کرد. برای شروع از سازمان‌های ندا برای صلح و آزادی، نشریه روشنگر، همبستگی‌ فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی‌ در تورنتو، و سازمان خشم برای زحمات و حمایت آنها تا کنون بسیار سپاسگزاریم.. .

از نامزد ندا و فعال حقوق بشری آقای کاسپین ماکان هم برای زحماتشان در این راه قدر شناسی‌ می‌کنیم. او فراخوانی را به نام " روز جهانی ندا " منتشر کرده و به ما داده است که شرح آن به اطلاع می رسد:

روز جهانی ندا

رژیم دیکتاتوری اسلامی ایران بر پایهء دروغ و خون تشکیل شد و بیش از 30 سال است که سردمداران آن به بهانهء اجرای دستورات مذهبی خرد اجتماعی را نادیده گرفته اند و مردم ، بویژه جوانان و زنان را از طبیعی ترین حقوق انسانی محروم کرده و آنان را مورد وقیحانه ترین رفتارهای ضد بشری قرار میدهند.زندان، شکنجه، تجاوز و قتل هزاران انسان بهخاطر ایدئولوژی و دگراندیشی و گورستانهای بی نام و نشان خود مبین این جنایتهاست .

رژیم خودکامه همواره در جهت بقا و حفظ منافع خود از راهکارهای غیر انسانی و ضد بشری گوناگونی استفاده می کند و برای پنهان کردن فجایع اقدام به سانسور شدید، توقیف رسانه ها، و دستگیری آگاهان جامعه از جمله اساتید، دانشجویان، روزنامه نگاران ، هنرمندان ، وکلا و حتی افرادی از بین خود می کند و به این ترتیب سرزمینی به وسعت ایران را به یک زندان مبدل ساخته است.

اما رهبرا ن رژیم به این هم بسنده نمی کنند و برای پیشبرد اهداف شوم خود فراتر می روند و با همکاری برخی از همپیمانان خود دست به اقدامات تروریستی بین المللی و تحریک آمیز می زنند تا ضمن برهم زدن امنیت درمنطقه بتوانند حاکمیت جهان را طرح ریزی کنند، بنابراین واضح است که مشکل مردم ایران یک مشکل جهانی است که همیاری و همت مردم دنیا رامی طلبد.

به طور یقین رهایی ایرانیان از سیطره استبداد کلید آزادی و صلح پایدار برای همه مردم جهان است. اما از سال گذشته تاکنون در سراسر گیتی همگان نظاره گر سرکوب وحشیانه و ازبین رفتن مردم بی دفاع بودیم و در این میان جان سپردن ندا ونداها باعث شد تا بار دیگر نقاب از چهرهء ننگین رژیم بیافتد. سکوت ندا اوج صدا و نمونهء روشنی از قربانیان رستاخیز مردمدر برابر ستم جلادان است، ندا با شجاعت و چشمانی گشوده تنها آزادی را طلب میکرد، او مرگ را در آغوش کشید تارهایی را به انسانها هدیه کند.لحظهء جان سپردن ندا تولد روشنگری برای مردم و مرگ حکومت اسلامی بود.

30 خرداد مطابق با 20 ژوئن را روز جهانی ندا، بنامیم.از این رو ایرانیان و همه ملل آزادی خواه و انسان دوست از هر گروه و نژاد با تکیه بر نیروی اندیشه برای همیشه موجبات سقوط و فرو افتادن رژیم های ضد بشری ر افراهم آورند و با اتحادبرای دستیابی به امنیت و برابری انسانها در اعتراض به رهبران حکومتهای مستبد به پا خیزند و این خواست را با امید فریاد بزنند:

پایان دادن به مرگ انسان توسط انسان ... هیچ قتلی ، هیچ اعدامی و هیچ جنگی

کاسپین ماکان

fredag 21 maj 2010

نامه های اعتراضی در محکومیت اعدام فرزاد کمانگر و ۴ فعال سیاسی: اتحادیه معلمان آلمان، اتحادیه معلمان نروژ، کانون معلمین ونکوور


فرستادن  به ایمیل چاپ

نامه اعتراضی اتحادیه فرهنگیان و معلمان نروژ در رابطه با اعدام جنایتکارانه فرزاد کمانگر و دیگر زندانیان سیاسی

نامه اعتراضی کانون معلمین مدارس ابتدائی ونکوور در محکومیت اعدام معلم و فعال اتحادیه‌ای کرد، فرزاد کمانگر

نامه اعتراضي اتحاديه معلمان آلمان در رابطه با اعدام فرزاد کمانگر و چهار نفر از همرزمان او


گزارش کنفرانس مطبوعاتی در باره توطئه ترور چند تن از اعضا رهبری حزب کمونیست کارگری ایران


فرستادن  به ایمیل چاپ
teror-conference

روز دوشنبه هفدهم ماه مه این کنفرانس مطبوعاتی با حضور خبرنگاران و علاقمندان برگزار گردید٬ پیشتر برگزاری این کنفرانس به اطلاع جامعه و رسانه های عمومی رسیده بود٬ خبرگزاری (TT) معتبرترین خبرگزاریهای رسمی سوٸد٬ طی چندین تماس تلفنی٬ جویای جزییات این رویداد شد٬ روزنامهDagensnyheter ٬ معتبرترین روزنامه سیاسی اجتماعی سوٸد نیز از پیش برای کسب اطلاعات دقیق تر با روابط عمومی کنفرانس تماس گرفت و خبرنگار ابن روزنامه نبز برای تهیه خبر در محل حضور یافت٬ یک هیٸت فیلمبرداری و تهبه خبر نبز از تلویزیون نوروز(Newrooz TV) حضور یافتند٬ همچنین خبرنگاران رادیو پژواک٬ رادیوی فارسی زبان سراسری سوٸد و رادیو شبکه زنان و تلویزیون کانال جدید٬ به تهیه خبر در محل کنفرانس پرداختند.

خلیل کیوان٬ دبیر تشکیلات خارج کشور حزب کمونیست کارگری ایران٬ اسد نودینیان بعنوان مطلع که از ابتدای این رویداد با دقت و ظرافت این مسله را پیگیری کرد و نیز بابک شدیدی که قربانی توطٸه های وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی شده بود٬ در میز پانل حضور پیدا کردند. جلسه به زبان سوٸدی و فارسی برگزار گردید.

خلیل کیوان در آغاز مختصرا و فشرده پروسه کشف و خنثی سازی این حرکت شوم وزارت اطلاعات را توضیح داد. نحوه برخورد حزب کمونیست کارگری و سیاست ما در برخورد به مجرمین و قربانیان سیاسی که تحت فشار و ارعاب و فریب جمهوری اسلامی دچار تزلزل و خطا میشوند اشاره کرد و اینکه بابک شدیدی علیرغم لغزشی که کرد٬ توانست به موقع خود را از منجلابی که میرفت در آن غرق شود نجات داد و حزب را از نقشه های شوم وزرات اطلاعات مطلع کرد.

در پی ارتباط گیری وزرات اطلاعات با بابک شدیدی٬ درست در زمانی که او دچار مشکلات شخصی زیادی بود و از نظر عاطفی نیز شدیدا تحت فشار روانی قرار داشت٬ مزدوران امنیتی جمهوری اسلامی با وی وارد مذاکره میشوند و با قول وعده هایی نظیر رفع مشکلات شخصی اش و نیز انواع تطمیع او را راضی به همکاری با خود میکنند٬ طی قراری با او از نزدیک و حضوری تماس میگیرند٬ او را سوار اتومبیل میکنند٬ چشم بند میزنند و پس از طی مسافت نسبتا طولانی٬ در یک خانه ویلایی در حوالی استکهلم٬ به او فیلمی نشان میدهند که طرز کار یک وسیله پخش گاز سمی را نشان میداده است که میشود آنرا از راه دور کنترل کرد٬ از او میخواهند که این وسیله را در آلمان تحویل بگیرد و در جلسه گفت وشنود با رهبری حزب که در کلن برگزار میشد٬ زیر میز سخنرانان کار بگذارد و در فرصتی مناسب با استفاده از وسیله ای شبیه ریموت کنترل٬ آنرا فعال کند٬ پخش گاز بدون صدا و بو در مدت زمان کوتاهی افراد را مسموم و بقتل میرساند. در عین حال مامورین اطلاعاتی رژیم درخواست های دیگری از بابک داشتند که عمدتا به جمع آوری اطلاعات و نفوذ بیشتر در حزب مربوط میشد.

بابک شدیدی در توضیحات خود ضمن تایید این پروسه اشاره کرد که دوران بسیار سختی را پشت سرگذاشته است٬ میداند که بعنوان یک وسیله می خواستند از او استفاده کنند و او یک طعمه بیش نبوده است. از اینکه اکنون اینجاست و می تواند با مردم روبرو شود و از آنچه بر او گذشته است بگوید خوشحال است واین را مدیون برخوردهای مسٸولانه رهبری حزب کمونیست کارگری میداند. وی از موضع انسانی و برخوردهای مسولانه رهبری حزب تقدیر کرد و گفت که آماده پاسخ به سوالات خبرنگاران و مدعوین است. وی تاکید کرد که صورت جلسه شکایت او نزد پلیس سوٸد٬ در موارد کلیدی ناصحیح درج شده و یا اصلا ثبت نشده است٬ او این موارد را مجددا پیگیری خواهد کرد و به اطلاع جامعه خواهد رساند.

اسد نودینیان که از بدو این رویداد با حساسیت و دقت در پیگیری و خنثی سازی این نقشه شوم وزارت اطلاعات از هیچ تلاشی کوتاهی نکرد٬ تاکید کرد که وزرات اطلاعات درخارج از کشور در پی اجرای نقشه های شومی است تا فضای سیاسی را مسموم کند٬ با رواج بدبینی و بی اعتمادی و تردید درمیان اپوزیسیون٬ تفرقه افکنی کند. اوبا اشاره به تلاش مذبوحانه وزارت اطلاعات تاکید کرد که اپوزیسیون باید با هوشیاری طرحهای متنوع دشمن را دنبال و خنثی کند.

پرسش و پاسخ در فضای صمیمانه ای پیش رفت٬ سٸوالات متنوعی مطرح شد که تماما پاسخ گرفت.

این جلسه بیش از دو ساعت ادامه یافت. در پایان جلسه رادیو سراسری فارسی زبان پژواک با اعضای پانل جداگانه مصاحبه کرد که در وب سایت این رسانه منعکس گردیده است.

لازم به توضیح است که حزب کمونیست کارگری با اقامه دعوا نزد مقامات قضایی کشور خواهان پیگیری این پرونده است و تا انتها چه بهلحاط حقوقی و چه به لحاط سیاسی این انجام توطٸه جنایی توسط وزارت اطلاعات را دنبال خواهد کرد.

måndag 17 maj 2010

ایمان شیرعلی: در پاسخ به خانم علینژاد ، آری، شکستن شیشه سفارت رژیم مایه افتخار است


فرستادن  به ایمیل چاپ

Iman-Shirali2

به دنبال انتقاد خانم مسیح علینژاد از تعرض مردم به سفارتخانه ها و کنسولگری های نظام جمهوری اسلامی در شهرهای مختلف دنیا، لازم دیدم نظرم را در این رابطه بیان کنم.

من نه تنها موافق صد در صد حرکتهای اعتراضی اخیر هستم، بلکه همه مردم شریف ، آزاده و مبارز مقیم خارج کشور را فرامیخوانم، در راستای تعطیل کردن سفارتهای رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی گام برداشته در ابعاد بسیار وسیع به این جنبش عظیم بپیوندند.

در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی به مخالف سیاسی حکومت تجاوز جنسی گروهی میشود.

قاتلین زنجیره ای مزدور رژیم با شمشیر و قمه و تیغ موکت بری به جان جوانان جامعه میافتند.

با اتومبیل از روی مردم رد میشوند و حتی به مردم سالخورده رحم نمیکنند و دست و پایشان را با چماق خُرد میکنند

خانم علینژاد با چه رویی مردم مبارز مقیم خارج کشور را با بسیجی های آدمکش هم تراز میکنند؟

در ایران مشتی قاتل حرفه ای بر مسند قدرت تکیه زده هر روز جگر گوشه های مردم را بخاک و خون میکشند.

آیا خانم علینژاد زجرنامه بهاره مقامی را خوانده اند؟

در ایران جنگی تمام عیار بین مردم و جمهوری اسلامی در جریان است. از کردستان تا تهران، از تبریز تا اصفهان مردم هرچه در توان داشته اند در مقابله با این جانیان انجام داده اند.

خانم علینژاد در کدام سوی این نبرد قرار دارند؟

خانم علینژاد را چگونه میتوان جزو مردم مبارز محسوب نمود در حالی که صادقانه بگویم بسیار بیشرمانه به خودشان اجازه میدهند نام بزرگترین جنایتکار علیه بشریت در ایران، روح الله خمینی، را بزبان بیآورند و با نقل قول از این فرد جانی نسبت به او تلویحا اظهار ارادت نمایند؟

من صریحا اعلام میکنم، هرگونه تلاش برای سنگ اندازی جلوی راه عظیم مردم ایران را بشدت محکوم می نمایم و بسهم خود اجازه نمیدهم هیچ فردی به عزیزان مبارز مقیم خارج کشور توهین نموده از آن بدتر با خونریزترین نیروهای سرکوب تاریخ معاصر جهان در یک ردیف قرارشان دهد.

خانم علینژاد پرسش وارانه مطرح میکنند که آیا شکستن شیشه سفارت مایه افتخار است

پاسخ من کاملا روشن است:

آری؛ شکستن شیشه سفارت رژیم مایه افتخار است

پایین کشیدن پرچم جمهوری اسلامی مایه افتخار است

اشغال و تعطیل کردن لانه های ترور و جاسوسی رژیم جمهوری اسلامی مایه افتخار است

فراخوان من به خانم علینژاد اینست که دست از دفاع مذبوحانه از رژیم جنایت و تجاوز بردارید

فراخوان من به ایشان اینست که مقابله با مردم زجرکشیده و بغایت سربلند ایران کار شرافتمندانه ای نیست

فراخوان من به همه انسانهای آزادیخواه و شریف دنیا اینست که به حمایت از قیام همه جانبه مردم ایران برخیزند. به تظاهراتهای ایرانیان در خارج کشور بپیوندند و دولتهای کشورهای متبوعشان را وادار نمایند که لانه های ترور جمهوری اسلامی را تعطیل کنند.

زنده باد مبارزه آزادیخواهانه و عدالت طلبانه و برحق مردم ایران

زنده باد ایرانیان سلحشور مقیم خارج کشور که با حضور عظیم خود مشت محکمی بر دهان قاتلین فرزندان این جامعه کوبیدند

به امید پیروزی قریب الوقوع ما مردم

ارادتمند

ایمان شیرعلی

ـ(لینک نوشته خانم علینژاد

)http://masihalinejad.com/?p=1699

lördag 15 maj 2010

مصطفی صابر : ورود انقلاب به فاز جدید!


فرستادن  به ایمیل چاپ

mosaber

یادداشتهایی بر یک انقلاب (۷۵)

قرار بود اعدام مخفیانه و بیرحمانه پنج عزیز مردم در سحرگاه یکشنبه گذشته توسط جمهوری اسلامی جامعه را مرعوب کند و مانع ورود انقلاب ایران به فاز جدید شود. اما چنانکه از پیش احتمالش میرفت نتیجه برعکس شد. طوفانی به پا شد که نه فقط واقعیت پیشروی و چپ تر شدن انقلاب در ایران را محکم بر صورت وحشتزده جمهوری اسلامی کوبید که نشانه هایی از تاثیرات منطقه ای انقلاب در ایران را جلوی چشمان نگران بورژوازی بطور کلی گرفت.

در عرض یکی دو روز موجی از تظاهرات و اعتراض و حمله به مراکز جمهوری اسلامی شهرهای مهم اروپا و آمریکا را دربر گرفت که هنوز ادامه دارد. روز پنجشنبه سراسر شهرهای کردستان به فراخوان کمونیست ها و حمایت سایر احزاب به اعتصاب عمومی دست زدند. اعتصابی بسیار موفق که نه فقط جلوه اتحاد مردم شهرهای کردستان که نمایش همبستگی و قدرتنمایی مردم سراسر ایران در ادامه انقلاب برای سرنگونی جمهوری اسلامی شد. اما مساله بهمین جا ختم نشد. در کابل و جلال آباد افغانستان، در سلیمانیه عراق و در یکی از شهرهای مرزی ترکیه نیز علیه جنایات رژیم اعدام و اسلام تظاهرات براه افتاد!

دنیا چقدر عوض شده است. تا همین یکی دو دهه پیش با تکیه بر تفاوت های قومی و مذهبی و ساختن "هویت" های کاذب مردم را در یوگسلاوی و آذربایجان و کوسوو به جان هم می انداختند و هنوز هم این ذخیره ارتجاع و جنایت ته نکشیده. در ایران هم کسانی خواب "فدرالیسم" را می دیدند و هنوزهم چه بسی می بینند. اما اعتراض مردم علیه اعدام و علیه جمهوری اسلامی از کابل تا سنندج و مهاباد و سلیمانیه و تا استکهلم و اسلو چه چیز بود جز تاکید بر همسرنوشتی انسانها و نفرت آنها از اعدام و حکومت اسلامی؟ این درست که راست و بورژوازی سراسیمه کوشید تا اعتراض مردم را اینجا و آنجا قالب قومی و ناسیونالیستی بزند (مثلا به تلاش بی بی سی و دویچه وله و دیگران در تریبون دادن به همان فدرالیست ها دقت کنید.) اما در مبارزه پر شوری که شش روز گذشته بر علیه اعدام و جمهوری اسلامی شاهد آن بودیم، مجموعا انسانیت و آزادیخواهی کارگری و سوسیالیستی دست بالا داشت.

مبارزه شورانگیز چند روز اخیر که نقطه اوج آن اعتصاب عمومی و سراسری مردم شهرهای کردستان در پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت بود، در واقع میتواند آغاز شکوهمندی برای قدم گذاردن انقلاب در ایران به فازی جدید باشد. فازی که البته شکل گیری کامل آن هنوز کار دارد اما مشخصه اصلی اش عبارت از متعین و متشکل شدن انقلاب و به پیش راندن یک رهبری سیاسی رادیکال و چپ است. نشانه های شروع این فاز را در اول مه امسال می شد دید. اعدام وحشیانه پنج زندانی سیاسی نیز، در کنار مجموعه اقداماتی که آنرا "مانور امنیت از نوع دوم" نامیدیم، بطور بلافصل برای خنثی کردن تاثیرات همین اول مه بود که کارگر را بعنوان یک نیروی سیاسی بیش از گذشته وارد میدان کرد و فضای عمومی جامعه و انقلاب را به چپ چرخاند. اما پاسخ محکمی که جمهوری اسلامی تا همینجا و در این شش روز طوفانی در قبال جنایت کثیف اش در یکشنبه دریافت کرد نیز کارگر و چپ را تقویت خواهد کرد. نه فقط به این دلیل که در اغلب اعتراضات خارج کشور و در اعتصاب عمومی کردستان این کمونیست ها بودند که در صف اول قرار داشتند و نقشی پیشتاز ایفاء کردند. مساله فراتر از این است. دوستی از تهران میگفت که اعتصاب عمومی مردم شهرهای کردستان بویژه مورد توجه محافل کارگری قرار گرفته است. آنها بین خود در این باره صحبت میکنند که "چرا ما این کار را نکنیم؟" همچنین کارگران از اینکه می بینند مردم در کردستان چنین وسیع به فراخوان احزاب سیاسی کمونیست و اپوزیسیونی پاسخ داده اند به هیجان آمده و از آن می آموزند. بعلاوه هرکسی میداند که کردستان سنگر مقاومت انقلابی در برابر جمهوری اسلامی و حضور توده ای کمونیسم در ایران بوده است. اکنون با اعتصاب عمومی در کردستان مجموعه این عوامل در شکل دهی و پیشروی انقلاب در ایران دخیل میشود.

نتایج این تحول بسیار پردامنه است که باید به جوانب آن پرداخت. از جمله اتفاقی نبود که "پونز چسبان" دیروزی و "ژورنالیست" امروزی در همین پنجشنبه هنگام دریافت جایزه "فریدمن" گفت که "به سود ما نیست امروز جمهوری اسلامی سرنگون شود". ایشان از وجدان طبقه اش و از عمق نگرانیهای "تاریکخانه اشباح" خبر میداد.

۲۵ اردیبهشت/ ۱۵ مه ۲۰۱۰

torsdag 13 maj 2010

اطلاعيه شماره ۱۳ زنده باد اعتصاب عمومي ٬ شعاري که بر در و ديوار سنندج نقش بست! پاوه بيجار٬ ماکو٬ جوانرود و بازرگان به اعتصاب عمومي پيوستند.

اطلاعيه شماره ۱۳

زنده باد اعتصاب عمومي ٬

شعاري که بر در و ديوار سنندج نقش بست!

پاوه بيجار٬ ماکو٬ جوانرود و بازرگان به اعتصاب عمومي پيوستند.

طبق اخباري که به دست ما رسيده است. اکنون در همه شهرهاي کردستان اعتصاب عمومي است. هم اکنون خبر ميرسد که پاوه٬ بيجار٬ ماکو٬ جوانرود٬ و بازرگان نيز به صف اعتصابها پيوسته و در حقيقت ميتوان گفت که همه شهرها و روستاها در کردستان به اين اعتصاب عمومي پيوسته اند.

درشهرهاي پاوه٬ بيجار٬ ماکو٬ جوانرود و بازرگان اکثر مغازه ها تعطيل است و مردم به همديگراين پيروزي بزرگ را تبريک ميگويند. در ماکو و بازرگان بيش از پنجاه درصد مغازه ها تعطيل شده اند. در ديواندره اکثر مغازه ها و محل کار و فعاليت مردم تعطيل شده است. در سنندج چند نفر بازداشت شده اند. و بخش زيادي از در و ديوار شهر پر از شعار زنده باد اعتصاب عمومي و تبريک پيروزي به مردم شهرهاي کردستان شده است.

کميته کردستان حزب کمونيست کارگري ايران

۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۹

سنندج سرخ وسيعا به اعتصاب عمومي پيوست!

سنندج سرخ وسيعا به اعتصاب عمومي پيوست!

سنندج : گسترش اعتصاب عمومي در شهر سنندج

بازار شهر سنندج کاملا تعطيل شد. ماموران اماکن به زور ميخواستند مردم را وادار کنند مغازه ها را باز کنند٬ مردم مقاومت کردند و بازاريکپارچه تعطيل شد. پاساژ هاي شهر سنندج بسته شده اند. نگهبانهاي پاساژها را تحت فشار گذاشته اند تا کار را ادامه دهند. خيابان ششم بهمن٬ ميدان آزادي و ميدان انقلاب٬ خيابان سيروس ٬ نمکي همه يکپارچه تعطيل است. اخبار حاکي از اين است که تمام شهر يکپارچه تعطيل است. دانشگاه آزاد ٬تعطيل است. خيابان سعيدي مردم به اعتصاب پيوسته اند و مغازه ها همگي بسته شده اند.

مزدوران ميخواهند مدارس را به زور باز کنند. سرکوبگران ميخواهند محصلين را با تهديد اخراج و کم کردن نمره ها به مدارس بکشانند. معلمان را تهديد کرده اند که بايد سرکار بروند. در سطح شهر ماموران انتظامي و لباس شخصي ها در حال رفت و آمد هستند. مردم به شکل تمسخر از آنها ميپرسند چه خبر است امروز . پاسخ مزدوران اينست امروز پنجشنبه است!!

کميته کردستان حزب کمونيست کارگري ايران

onsdag 12 maj 2010

حميد تقوايى:اعدامها و موج جدید انقلاب

حميد تقوايى:اعدامها و موج جدید انقلاب

فرستادن  به ایمیل چاپ
hamid-t-gbg

با سلام به بينندگان عزيز اين برنامه، اعدامهاى اخير و بويژه اعدام پنج نفر از فعالين سياسى در روز يكشنبه موج وسيعى از انزجار، تنفر، خشم و اعتراض را در ميان مردم برانگيخته است. اين اولين بارى نيست كه جمهورى اسلامى دست به چنين جناياتى مى زند، اين حكومت صد هزار اعدام است و از روز اول بقدرت رسيدن اين جانيان فقط توانسته اند با كشتار و اعدام خودشان را سرپا نگه دارند و امروز هم وقتى دست به چنين جنايت هايى ميزنند براى اين استكه به حيات ننگين شان در مقابل اين انقلاب عظيمى كه در ايران شكل گرفته چند روزى بيشتر ادامه بدهند.

ولى آنچه كه جديد است در برابر اين كشتارها، اعتراض يكپارچه مردم است. جمهورى اسلامى دست به اين اقدام زده است تا به خيال خودش جامعه را مرعوب كند، مردم را بترساند، جلو اين حركت اعتراضى را بگيرد. يك جو مختنق و سياه و گورستانى را بر جامعه حاكم كند ولى كاملا در اين جهت شكست خورده است. مدتهاست مردم اعلام كرده اند و عملا نشان داده اند كه اين جنايتها ديگر قادر نيست آنها را بترساند و به خانه بفرستد. اگر قرار بود اينطور باشد با كشته شدن ندا بايد اين جنبش تمام ميشد و بعد با كشته شدن سهراب ها و اشكان ها و دهها نفر از جوانان با شكنجه ها و تجاوزها و كشتارها در اوين و كهريزك و ساير قتلگاهاى حكومت با اعدام هايى كه در اين چند ماهه مدام ادامه داشته است بايد اين حركت تمام ميشد ولى نه تنها چنين نشد بلكه اعتراض و انقلاب وسيع تر و كوبنده تر به پيش رفت.

در اول ماه مه امسال روشن بود كه موج جديدى از اعتراض در حال شكل گرفتن است و عكس العمل جامعه به اين اعدام ها يكبار ديگر بر اين واقعيت تاكيد كرد كه مردم ديگر اين حكومت را نمى پذيرند و عزم جزم كردند براى اينكه آنها را به زير بكشند. مجموعه اقداماتى كه حكومت ها در اين چند هفته انجام داد كاملا نشان ميدهد كه چطور مستاصل و زبون اند و چطور سرشان را به در و ديوار ميزنند تا به هر ترتيبى جلوى اين اعتراضات و مبارزات را بگيرند. اعلام كردند كه پنج ميليون نفر بايد از تهران خارج بشوند! اعلام كرده اند كه دانشگاه ها را مى خواهيم به مناطق حومه تهران منتقل كنيم براى اينكه ترافيك سبک تر بشود! حتى اعلام كردند كه بدحجابى و بد لباسى زنان باعث زلزله ميشود! همه اين تشبثات و اين اقدامات مسخره و اين اعلام موضع ها و اين اظهار نظرها بنظر من فقط از حكومتى بر مى آيد كه ديگر در حال موت است در حال سقوط است، و خودشان هم اينرا مى دانند. اعدام را بايد در كنار اين اقدامات گذاشت.

چند ماه قبل از شروع حركت عظيم مردم عليه جمهورى اسلامى در خرداد ماه گذشته اينها دست به مانور ناجا زدند، مانور نيروهاى انتظامى، و خودشان اعلام كردند كه اين مانور لازم شده چون مى خواهند جلو سكولاريسم را بگيرند، جلوى آزاديخواهى و دمكراسى طلبى را بگيرند، جلوى بد حجابى و جنبش آزاديخواهانه زنان را بگيرند. اينرا اعلام كردند ولى موفق نشدند. مانور ناجا شكست خورد شروع اين حركت انقلابى اخير خود گواه اين استكه جمهورى اسلامى نتوانست با آن مانورهاى انتظامى از انقلاب جلوگيرى كند. همان موقع كه مانور ناجا را اعلام كردند اينها، ميدانستند كه انقلابى در شرف وقوع است. مى دانستند كه با انفجار خشم جامعه روبرو خواهند شد اما مانورها نتوانست آنها را نجات دهد. امروز هم اين اقدامات نمى تواند حكومت را نجات دهد و موج جديدى از اعتراضات و مبارزات كه شروع مى شود بعد از اين اعدام ها و طليعه اش را امروز داريم مى بينيم بنظر من ادامه پيدا خواهد كرد و وسيع تر و گسترده تر خواهد شد و حكومت اين جانيان را بزير خواهد كشيد. روند اوضاع و شرايط اينرا نشان ميدهد و اين جانيان حاكم هم اين را دقيقا مى دانند. اينها مسلما تا روز آخرى كه سر كار هستند از جنايت هايشان دست نخواهند كشيد ولى ما تك تك اين جنايات را در پرونده اينها ثبت مى كنيم آنها را بزير مى كشيم و تك تك شان را بجرم جنايت عليه بشريت به دادگاه خواهيم سپرد اين جانى ها بايد محاكمه شوند بايد بزير كشيده شوند و بايد پاسخ دهند بايد جواب اين جنايت هايشان را به مردم ايران پس دهند.

حركتى كه امروز شروع شده است ابعاد وسيعى پيدا كرده است تا همينجا در داخل ايران خانواده ها، خانواده هاى اين عزيزان فراخوان تجمع و اعتراض داده اند كه البته نيروهاى سركوبگر و اوباش اسلامى با تمام توان جهنمى شان سعى كردند جلوى آنرا بگيرند در برابر زندان اوين جمع شدند و اين حركت حتما ادامه پيدا خواهد كرد و از آنطرف در خارج كشور تظاهرات وسيعى در شهرها و كشورهاى مختلف برپا شد به سفارتخانه هاى جمهورى اسلامى حمله كردند و همه جا فرياد اعتراض خودشان را بلند كردند. سازمانهاى آزاديخواه، مخالفين اعدام، سكولارهاريستها، سازمانهاى چپ و كارگرى اينها هم در سراسر جهان به حمايت از اين حركت بر خواهند خواست در اين ترديدى نداشته باشيد پيام هاى حمايت آميز از امروز شروع شده و فعالتر و وسيعتر خواهد شد.

نكته مهمتر اينكه در اعتراض به اين اعدام ها حزب كمونيست كارگرى ايران و همينطور كومه له سازمان كردستان حزب كمونيست ايران فراخوان به اعتصاب عمومى در شهرهاى كردستان داده اند. چهار نفر از اين اعدامى ها از كردستان بودند و الان بخصوص مردم شهرهاى كردستان يك پارچه خشم و تنفر از اين حكومت هستند و كاملا شرايط مساعد است براى اينكه با يك اعتصاب عمومى با دست از كار كشيدن كارگران با تعطيل مدارس و دانشگاهها با تعطيل مغازه ها و ادارات به اين حكومت جانى نشان دهيم كه ديگر وجود آنها را تحمل نمى كنيم و بايد گورشان را گم كنند. اين اعتصاب و اعتراض يكپارچه در كردستان من اميدوار هستم و ما سعى خواهيم كرد كه با حمايت بقيه مردم در ايران و همچنين با حمايت نيروهاى ترقيخواه و آزاديخواه و مبارز در سراسر جهان مواجه شود. اين حركت مى تواند اين موج جديدى كه شروع شده است را تعميق كند مبارزه را چندين گام بجلو ببرد و روز سرنگونى اين حكومت قاتل و آدم كش را بجلو اندازد.

دور نخواهد بود روزى كه ما مردم ايران اين جانيان را بزير بكشيم و به دادگاههاى عادلانه و علنى بسپاريم براى اينكه جواب تك تك جناياتشان را به مردم ايران پس دهند. شاد و موفق باشيد.

متن پياده شده توسط امير توكلى

١٠ مه ٢٠١٠

tisdag 11 maj 2010

فراخوان به مردم در سراسر ایران در حمایت از اعتصاب عمومی در کردستان

از اعتصاب عمومی در کردستان قاطعانه حمایت کنید!

روز پنجشنبه ٢٣ اردیبهشت قرار است مردم کردستان دست به اعتصاب عمومی بزنند. این اعتصاب در اعتراض به اعدام جنایتکارانه پنج زندانی سیاسی٬ فرزاد کمانگر٬ شیرین علم هولی٬ مهدی اسلامیان٬ فرهاد وکیلی و علی حیدریان٬ و برای جلوگیری از اعدام های بیشتر و خواست آزادی عزیزان در بندمان است. این اعتصاب پاسخ دندان شکنی به جمهوری اسلامی و گام بلندی در تداوم مبارزه عادلانه مردم در کردستان و در سراسر کشور است و جا دارد مورد حمایت گرم همه مردم در سراسر کشور قرار گیرد.

کارگران٬ دانشجویان٬ معلمان٬ زنان و جوانان

این اعتصاب به همه ما مربوط است. خود را در موفقیت آن سهیم کنیم. یک اعتصاب موفق در کردستان٬ عملی بودن اعتصاب در سراسر کشور را به همگان نشان میدهد. بویژه در شرایط کنونی تاثیر عمیقی بر روحیه اعتراضی عمومی در ایران و بر تقویت همبستگی و اتحاد مبارزاتی مردم باقی خواهد گذاشت و انقلاب آزادیخواهانه مردم را گام بلندی به پیش خواهد برد. از این اعتصاب حمایت کنید. خبرش را به همه برسانید و به هر شکل که میتوانید از آن پشتیبانی کنید. در حمایت از این اعتصاب بیانیه منتشر کنید. فراخوان های مربوط به آنرا پخش کنید و در وبلاگها و سایتهایتان منتشر کنید. شعار بنویسید. در دانشگاهها همزمان با اعتصاب در کردستان در روز پنجشنبه دست به تجمعات اعتراضی بزنید و مراسم بزرگداشت جانباختگان را برگزار کنید.

اعتصاب عمومی در کردستان شایسته حمایت گرم همه مردم آزادیخواه در ایران و در سراسر جهان است.

زنده باد همبستگی مبارزاتی مردم

زنده باد انقلاب انسانی برای حکومت انسانی

حزب کمونیست کارگری ایران

٢١ اردیبهشت ١٣٨٩ ٬ ١١ مه ٢٠١٠

söndag 9 maj 2010

فيلم کامل درهم شکستن يگان ويژه نيروهاي مزدور جمهوري اسلامي در روز عاشورا

http://www.youtube.com/watch?v=Yx6WjVtqf2g&NR=1
زماني که اين مردم اراده کنند هيچ نيرويي در مقابلشان تاب مقاومت ندارد.اين فيلم يکي از نمونه هاي بارز تعرض به نيروي سرکوبگر و پيروزي بر اين نيروي پوشالي است.بار دگر اين روزها و اين پيروزي ها را خواهيم ساخت

اطلاعيه حزب کمونيست کارگري ايران :حکومت اسلامی فرزاد کمانگر و چهار فعال سیاسی دیگر را اعدام کرد

حکومت اسلامی فرزاد کمانگر و چهار فعال سیاسی دیگر را اعدام کرد

سحرگاه امروز ١٩ اردیبهشت ٨٩ (٩ مه ٢٠١٠) جمهوری اسلامی دست به جنایت دیگری زد و پنج زندانی سیاسی٬ فرزاد کمانگر٬ علی حيدريان٬ فرهاد وکيلي٬ شيرين علم هولي و مهدي اسلاميان را در زندان اوين به اتهام محاربه به دار آویخت. باید با تمام قوا و همه جا در مقابل این جنایت حکومت اسلامی دست به اعتراض زد و مشت محکمی بر پوزه جنایتکاران کوبید. باید مبارزه برای به زیر کشیدن این جانیان را همه جا تشدید کرد.

ميليونها نفر در ايران و در سطح جهان امروز بغض كردند و خشمي عميق وجودشان را فراگرفت. قاتلان حاكم در ايران برای حفظ نظام گنديده و ضد انسانی خود از هيچ درنده خويی اي ابا ندارند. اينان ميدانند وجودشان ضد تمام ارزشها و خواستهای انسانی است و هر انسان شريفی٬ هر كارگر و معلمی٬ هر دانشجو و زن و دختری در ايران و حتی در سطح جهان براي پاك شدن صحنه جامعه از حكومت متحجر و جنايتكارشان روزشماری ميكند. خود را در حلقه محاصره مردمی مي بينند كه برای دستيابی به حداقل زندگی انسانی به میدان آمده اند تا این نظام ننگين و پوسيده و ضد بشری را به گور بسپارند. امروز دنيا ميداند كه مردم ايران در صفوف ميليونی دست به كار به زير كشيدن اين حكومت شده اند و جمهوري اسلامی ميداند كه ادامه جنايت٬ اين خشم عميق مردم را گسترده تر ميكند٬ اما راه ديگری جز تلاش برای چند صباحی ماندن با جنايت پيش روی خويش نمی بيند. ترس و وحشت سران رژیم حتی از اطلاعیه خود آنها درمورد این جنایت موج میزند.

جنایت امروز جمهوری اسلامی٬ کمکی به تخفیف بحران مرگش نمیکند و مردم انقلابی را به خانه نخواهد فرستاد. تنها پرونده سیاه سران این ماشین آدمکشی قطورتر شد. روزی که سران و دست اندرکاران این ماشین جنایت به زیر کشیده شوند و در دادگاه مردمی به جرم ٣١ سال جنایت علیه مردم محاکمه شوند دور نیست.

حزب کمونیست کارگری صمیمانه به خانواده فرزاد کمانگر٬ شیرین علم هولی٬ فرهاد وکیلی٬ علی حیدریان و مهدی اسلامیان تسلیت میگوید و خود را در غم آنها شریک میداند. حزب کمونیست کارگری این جنایت بزرگ حکومت اسلامی و سران جنایتکارش را٬ که بدون شک این اعدامها با سفارش یا تائید مستقیم آنها انجام شده است٬ محکوم میکند و همه مردم به تنگ آمده از جمهوری اسلامی٬ همه مخالفین آدمکشی دولتی٬ همه مدافعین آزادی و برابری و همه انسانهای شریف و انساندوست در ایران و در سراسر جهان را به تجمعات اعتراضی علیه این جنایت و به گسترش مبارزه و تداوم انقلاب برای به زیر کشیدن این حکومت فرامیخواند.

آزادی٬ برابری٬ حکومت کارگری

زنده باد انقلاب انسانی برای حکومتی انسانی

مرگ بر جمهوری اسلامی

زنده باد جمهوری سوسیالیستی

حزب کمونیست کارگری ایران

١٩ اردیبهشت ١٣٨٩ ٬ ٩ مه ٢٠١٠

فراخوان اعتصاب عمومی در کردستان ،در اعتراض به اعدام معلم آزادیخواه فرزاد کمانگر و چهار نفر زندانی سیاسی دیگر

مردم مبارز و شرافتمند کردستان!
بار دیگر حکومت اسلامی ایران یکی از فرزندان آزادیخواه و مبارز، معلم شریف و انساندوست فرزاد کمانگر را همراه چهار فعال سیاسی دیگر به جوخه اعدام سپرد و جنایتی سهمگین دیگر آفرید.
ما جمعی از معلمان و دانشجویان در کردستان ضمن تسلیت صمیمانه به خانواده این عزیزان ، این جنایت دهشتناک را شدیدا محکوم کرده و در همبستگی با خانواده این عزیزان ،فراخوان اعتصاب عمومی میدهیم .
باشد که این عتصاب عمومی جواب محکم و دندانشکنی به دیکتاتور حاکم بر ایران باشد
معلمان و دانشجویان مبارز در کردستان

فرزاد كمانگر كيست؟ معلمي دلسوخته واز طبقه ي كم درآمدجامعه....به دريا رفته مي داند مصيبت هاي طوفان را


تاريخ : 9/5/1387
فرزاد كمانگر كيست؟
به نام آزادي
معلمي دلسوخته واز طبقه ي كم درآمدجامعه كه بهترين راه كمك به خود وخانواده و جامعه اش رادر اشتغال به معلمي يافت،به همين خاطراز همان آغازنوجواني راهي به سوي مسئوليت سنگين تكفل گشود،ودانست كه چشمان معصوم برادران و خواهرانش به دستان ظريف اوست، از آنجايي كه فرزاد مشكلات اقتصادي خود و خانواده را از همان دوران كودكي دريافت،درك مشكلات اجتماعي برايش آسان تر شد، و به راحتي مي دانست كه در پشت نگاه هاي دزدانه ي كودكي نيازمند چه آرزوهايي نهفته است.

" به دريا رفته مي داند مصيبت هاي طوفان را"

درك مشكلات زندگي انسانها بهايي سنگين دارد،كه نمي تواند كار هر موجود زنده اي باشد، صرف زنده بودن وزندگي كردن براي درك ناكامي هاي ديگران كافي نيست. خون بايد خورد و اشك بايد ريخت تا دانست ريختن قطرات اشك چه بهايي دارد!
"دلا نزد كسي بنشين كه او از دل خبر دارد."

فرزاد كمانگرمتولد 1354خورشيدي درشهر كامياران است، دوران ابتدايي تادوم دبيرستان را در زادگاه خود (كامياران) گذارند،واز دوم دبيرستان راهي تربيت معلم شد، ديپلم آموزش ابتدايي را در سنندج دريافت كرد و پس از چندسال تدريس در روستاها توانست دررشته روانشناسي باليني وارد دانشگاه پيام نورسنندج شود.

وي سالها در روستاهاي دور دست اطراف كامياران سرگرم تدريس براي محرومترين اقشار جامعه بوده است. ودر كلاسهاي پنج پايه تدريس داشته است.

كمانگر معلمي كه هستي خود را قرباني همنوعانش مي كند،آنچه برايش ارزشمند است،نجات انسان ها ازدست ديو فقرمي باشد، چه فقر مادي وچه فقر فرهنگي .از تغذيه اي كه براي او ودانش آموزانش فرستاده مي شد هيچ سهمي را بر نمي داشت زيرا براين باور بود كه بايد به اين دانش آموزان كه سرمايه هاي ملي ايرانيان هستند توجه بيشتري كرد.

برادرش فرشاد مي گويد : يك روز در خيابانهاي كامياران مي گذشتم ،يكي از آشنايان كه كه فروشنده كفش بود،مرا صدا زد وگفت: به فرزاد بگو كه بابت پول كفش هايي كه خريداري كرده اي 5هزار تومان بيشتر از نرخ پرداخته اي اگر گذرت افتاد يادت باشد،مانده ي پولت رابگيري،من اصلا از موضوع سر درنياوردم ،شگفت زده شدم،كه فرزاد 50جفت كفش را براي چه مي خواسته است؟ بالاخره فرزاد را ديدم و موضوع را جويا شدم ، او در پاسخ گفت :

تو نيكي مي كن و در دجله انداز كه ايزد در بيابانت دهد باز

سپس ادامه داد: حرفش را هم نزن. فراموشش كن.
من از آن پس هرگز دراين باره به كسي چيزي نگفتم.


فرزاد كمانگر از آنجايي كه ليسانس روانشناسي دارد،براين باوراست،كه ازجمله مشكلاتي كه فرد رابه سوي اعتياد تشويق مي كند:بيكاري،فقر فرهنگي و مادي يا عاطفي است،فرزادبه معتادان به ديدبيمارنگاه مي كند،لذا همه ي هم وغمش اين است كه چگونه يك انسان را ازدست ديواعتيادنجات دهد.
او براي اين كار افراد معتاد را پيدا مي كرد،وبا پول و امكانات ودانش خودش به آنان كمك مي كردتا از دست اعتياد رهاشوند.

نجات آقاي الف .س يكي از افراد شناخته شده ي كامياران تنهاگوشه اي از تلاش هاي انسان دوستانه ي فرزاد مي باشد. آقاي الف.س آهنگساز، خواننده و نوازنده ي شناخته شده ايست، كه ليسانس موسيقي اش را از دانشگاه تهران دريافت كرده ،باصدا و سيماوراديو تهران و راديو كرمانشاه همكاري بسيار داشت.اما متاسفانه به مدت 20 سال به دام اعتياد افتاده و اسير شده بود و شب وروزش را در كنار خيابانهاي شهر كامياران سپري مي كرد، فرزاد او را به منزل خودشان آورد و دو ماه تمام از او نگهداري كرد،بدن او را باعمل جراحي زير نظر پزشك ازوجود اعتياد سم زدايي كرد.فرزاد براي سم زدايي وعمل جراحي اين فرد مجبور شد از بانكهاي كامياران وام بگيرد.تا اينكه بالاخره به ياري خدا وكوشش پيگير او را به زندگي واقعي و آبرومندانه ي خود باز گرداند. الف. س اكنون خود در شهر سليمانيه ي عراق مشغول تدريس موسيقي است.وزندگي شرافتمندانه ي خود را مديون فرزاد مي داند.

فرزاد كمانگر نه تنها ايشان بلكه چندين نفر را به اين شيوه نجات داد وآنها را به زندگي آبرو مندانه بازگرداند.دراين راه پر پيچ وخم ودشوارگاهي هم اهل خانواده توان خود را ازدست مي دادند وبه اين كارهايش اعتراض مي كردند.اودرپاسخ مي گفت:
اينها سرمايه هاي ملي ماهستند بايد به آنها كمك كنيم تا به آغوش مردم بازگردند.

عشق به ساختن جامعه اي نيك ،شايسته و آرماني در وجود فرزاد طوفان به پا كرده است،او براي اصلاح افرادجامعه از هيچ كاري فرو گذار نمي كرد،از كار گروهي گرفته تاكارفردي آرام نمي گرفت ،از اين رو عطش او در ساختن جامعه ي آرماني در زندان نيز فرو كش نكرده،در همانجا نيز با رفتن به بند عمومي كار بازندانيان معتاديكي از برنامه هايش شد.
فرزادبراي آرامش دادن به محكومين به اعدام وزنداني هاي دراز مدت كه هم بند او هستند،از همه ي دانستنيها و معلومات علمي اش استفاده مي كند.از آنجايي كه اورا به بند معتادان و هپاتيت ها برده اند، در آنجانيز حس نوع دوستي اش شعله ور است ،وعليرغم رنج هايي كه در دوران زندان كشيده همچنان دست از خدمت به انسانيت و شرافت انساني برنداشته وزندگي اش را وقف انسانها مي كند.
بر كسي پوشيده نيست كه فرزاد كمانگر از قلمي جادويي وانديشه اي انساني برخوردار است، حضور او در انجمن هاي ادبي شهرستان كامياران خيره كننده است، راه اندازي مجله ي رويان كه بيش از 3شماره پايدار نماند.ودر همان 3 شماره توجه غيرقابل باوري را به خود جلب كرد.گوشه اي از تلاش ادبي و هنري ايشان است.
فرزاد كمانگر در رونامه هاي سراسري قلم مي زد،هفته نامه ي سيروان وروزنامه ي روژهلات وامدار انديشه ي فرزاد هستند.

فرزاد به كتاب خواني و كتابخانه عشق مي ورزد،مانند عاشقي دلسوخته دركوچه پس كوچه هاي شهر انديشه به دنبال كتاب است،همواره براين است، كه شمار كتابخانه هاي شهر و روستارا افزايش دهد.از هرسفري كه بازمي گردد بهترين هديه اش براي كودكان و نوجوانان و علاقمندان كتاب است، او مي كوشدكه بذر عشق به كتاب را در دل وانديشه ي همگان بكارد.وباشعله هاي انديشه خود بر پيكرتاريكي هاي ناداني وگمراهي آتش برافروزد.

به همين خاطر همواره گردآوري كتاب براي تشكيل كتابخانه يكي از دغدغه هاي او ست.در اين راستا كتابخانه ها يي را هم در روستاها و شهر كامياران چه در مساجد و چه در مدارس داير كرده است.

فرزادحتي پس از ورودش به بند عمومي زندان براي راه اندازي كتابخانه ي زندان از خانواده اش خواست كه برايش كتاب فراهم كرده وبه زندان بفرستند، آنها نيز با مشكلات بسيار توانستند كتابهايي را به داخل زندان ببرند ،هم اكنون او كتابخانه اش در زندان داير است.

كودكان را بسياردوست دارد،به همين خاطردركامياران جشنواره ي نقاشي كودكان باموضوعات آزاد براي كودكان راه اندازي كرده است.
نمايشگاه عكس از بمباران وكشته هاو زخمي هاو ويراني هاي شهرحلبچه از ديگر كارهاي فرهنگي هنري فرزاد است،كه نشان ازصلح طلبي،انسان دوستي وروح بلند ومهربان اوست.

***********
انسان دوستي وكمك به همنوعان يكي ازبهترين ومهم ترين برنامه هاي زندگي فرزاداست، دراين راستا از هيچ كوششي دريغ نمي ورزد،همواره يكي از دغدغه هاي افراد كم درآمد گرفتن وام و داشتن ضامن براي بانك است،وبانكها به خاطر اعتمادي كه به فرهنگيان دارند،از مشتريان مي خواهندكه ضامن فرهنگي پيدا كنند، فرزاد كمانگر نيز از ضامن شدن براي افراد هيچ ابايي نداشت ،ضمانت هاي فرزاد در بانكها از مرز 50 نفر گذشته است.اين كار هزينه هايي را نيز روي دوش او گذاشته است،اما هرگز به اين خاطر از كسي گله يا شكايتي نكرده است و خم به ابرو نياورده .

زدن به دل طبيعت وسپردن راز هاي نهفته ي دروني به كوه ودشت ودمن يكي از نيازهاي هميشگي بشريت بوده وهست،فرزادكمانگرنيز سرشار از اين سرشت خدادادي بود.فرزاد با طبيعت انس شگفت انگيزي داشت ، هرازچند گاهي كه از برخي نابرابري ها ي اجتماعي خسته مي شد،تنها همراز اسرار مگويش طبيعت بود،ازقله هاي بلند كردستان بالامي رفت ودر آنجا خداي خويش را به ياري مي طلبيد.ازاين رو طبيعت را بسيار دوست داشت و پاسباني از طبيعت اين نعمت زيباوبي شمار خدا دادي را وظيفه ي خود وهمه ي انسانهاي آگاه مي دانست، به اين خاطر در تاسيس انجمن سبز آسك (آهو) با همكاري دوستانش نقش اساسي ايفاكرد.

اميدواريم كه جامعه ي ما بتواند با دور انديشي و آينده نگري بيشتري براي سربلندي وآبادي كشور از وجود فرزندان شايسته اي مانند فرزاد بهتر استفاده كرده و تك تك افراد جامعه رابه خوشبختي نزديك كند. منبع :http://www.f-kamangar.hra-iran.org/