onsdag 30 december 2009

جمهوری اسلامی در وضعیتی قرار گرفته که به هیچ روشی نمی تواند به حکومت ادامه دهد.

مصاحبه با مصطفی صابر : انقلاب و سرنگونی جمهوری اسلامی
مقالات رسیده - مصطفی صابر
فرستادن به ایمیل چاپ


mosaber
مصاحبه با مصطفی صابر رئیس دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری ایران





ندای انقلاب: با تدوام انقلاب مردم ایران٬ و ادامه اعتراضات وسیع ضد حکومتی در روزهای اخیر٬ اکنون حتی رسانه های خارجی نیز از قریب الوقوع بودن سرنگونی جمهوری اسلامی سخن می گویند۔ نشریه معتبر فوربس در مقاله ای نوشته که رژیم ایران در حال سقوط است و روزهای آخر خود را سپری می کند. روزنامه نیویورک دیلی نیز در گزارشی مفصل خاطرنشان ساخت، انقلاب یا دگرگونی در ایران، با جنبش مردمی آغاز شده است و این انقلاب دارد به پیروزی نزدیک می شود. جان لاين تحليلگر شبكه جهانى تلويزيون بی بی سی هم گفته که "اعتراضات مردم بنياد جمهورى اسلامى را لرزانده است. همين گونه تظاهرات بود كه شاه را سرنگون ساخت." روزنامه آمریکایی کریستین ساینس مانیتور در گزارشی در باره تظاهرات ضد حکومتی روز یکشنبه گذشته در ایران نوشت، مخالفين رژيم حاکم جسورتر از هميشه بطور فزاينده اى صداى خود را بلند کرده و اكنون خواستار خاتمه دادن به جمهورى اسلامى هستند. این روزنامه نوشت، بسيارى از معترضان در ایران اكنون شروع به دادن فراخوان براى خاتمه دادن به تماميت جمهورى اسلامى كرده اند. و بالاخره گزارشگر سی ان ان روز یکشنبه در گزارشی گفت "چيزى بايد در ايران تغيير كند و تسليم شود، ولى آن چيز چيست و چه زمانى خواهد بود، كسى نمى داند. اما در عين حال يک بحران سياسى بسيار جدى در ايران در برابر چشمان ما جريان دارد." می خواستیم نظر شما را در این مورد بپرسیم. سرنگونی جمهوری اسلامی چقدر نزدیک است؟



مصطفی صابر: جمهوری اسلامی در وضعیتی قرار گرفته که به هیچ روشی نمی تواند به حکومت ادامه دهد. سرکوب شدیدتر قطعا جواب نیست. اگر رژیم تانک و توپ و واحدهای نظامی به خیابان بیاورد و حکومت نظامی اعلام کند نیرویی حتی عظیم تری را در جامعه علیه خود شکل میدهد و به میدان می آورد. آنوقت حکومت بطور روزمره به همه آحاد جامعه اعلام میکند که یک نیروی اشغالگر نظامی است. تقابل مردم و حکومت در حادترین حالتش شکل میگیرد. آنگاه اعتصاب عمومی و انواع مقاومتها و اعتراضات وسیع و مدنی در دستور قرار میگیرد و موج انقلاب با قدرتی به مراتب مخربتر علیه جمهوری اسلامی برخواهد گشت. این بماند که نه ارتش و نه حتی نیروی وظیفه سپاه برای رژیم چندان قابل اعتماد نیست. اینهم بماند که دست بردن به سرکوب شدیدتر دامن خودی ها را خواه و ناخواه میگرد و شکاف در رژیم را بشدت تعمیق میکند. از لحاظ بین المللی نیز حکومت نظامی هیچ مشروعیتی برای جمهوری اسلامی نمی گذارد و تمام مردم جهان را با قدرتی ده چندان پشت سر مردم می آورد. خلاصه حکومت نظامی در واقع شلیک به شقیقه نظام است.



از طرف دیگر کوتاه آمدن در برابر انقلاب هم چاره نظام اسلامی نیست. اگر رژیم دست به نوعی عقب نشینی بزند (مثلا به جناح مغضوب میدان بدهد) تا مگر بخشی از نیروی اجتماعی مقابل خود را دستکم خنثی و فشار بر خود را کم کند، در این حالت مردم این عقب نشینی را پیروزی خود محسوب خواهند کرد و برای تحقق خواسته های خود به جلو گام خواهند برداشت و انقلاب در ابعادی وسیع تر شعله خواهد کشید. این راه حتی از اولی هم برای رژیم خطرناکتر است.



میماند شق سوم، یعنی ادامه اوضاع به صورت فعلی که اینهم برایش ممکن نیست. تظاهرات شش دی ماه (روز عاشورا) نشان داد که آنچه قابل داوم نیست اتفاقا وضع فعلی است. تظاهرات روز یکشنبه در واقع چیزی بین قیام و تظاهرات توده ای بود. علیرغم همه تهدیدها مردم از پیر و جوان و زن و مرد در خیابان بودند و با سرکوبگران درگیر میشدند و در مواردی آنها را خلع سلاح میکردند. شعارها بسیار تند و ضد خامنه ای و ضد کل رژیم بود. معلوم شد آنهایی که فکر میکردند چون یکشنبه عاشورا و هفتم منتظری است حالا مردم را میتوانند در چهارچوب مورد قبول جمهوری اسلامی مهار کنند چقدر از اوضاع پرت بودند. رژیم البته تا توانست خشونت اعمال کرد، چندین نفر را با گلوله کشت و صدها نفر را دستگیر کرد و بسیاری را بطور وحشیانه کتک زد. اما بروشنی برنده تظاهرات شش دی ماه مردم بودند و هیچ مفسر جدی را در عالم سیاست پیدا نمی کنید که فکر کند رژیم اسلامی میتواند اوضاع را کنترل کند و باقی بماند. سوال ترسناکی که تظاهرات شش دی ماه مقابل رژیم قرار میدهد این است که حرکت بعدی چه ابعادی خواهد داشت. بعلاوه خود تظاهرات یکشنبه روحیه نیروهای رژیم را بشدت تضعیف خواهد کرد. ریزش شدید نیرو خواهد داد. موقعیت بین المللی رژیم را به مراتب وخیم تر کرده و دولتهای غربی دیگر با هیچ لطایف الحیلی نمی توانند کنار رژیم قرار بگیرند.



در نتیجه رژیم اسلامی به هر سو که بچرخد یا نچرخد، شانس بقاء ندارد. این رژیم تماما در محاصره انقلاب است و بزودی سرنگون خواهد شد. در این رابطه توجه خوانندگان را به فراخوان اخیر حزب، "برای ضربه نهایی علیه جمهوری اسلامی مهیا شوید"، جلب میکنم.



- سرنگونی جمهوری اسلامی از نظر حزب کمونیست کارگری ایران بطور مشخص یعنی چه؟ جریاناتی مثلا به دنبال این هستند که فقط ولایت فقیه و خامنه ای بروند و همین مردم این رژیم را نمی خواهند و این را در خیابانها دارند فریاد می زنند. اما مسئله این است که برای به پیروزی رساندن انقلاب باید همین نخواستن هم دقیق تر کرد. شما چه فکر می کنید؟



مصطفی صابر: اجازه بدهید فقط به رئوس تعریف سرنگونی رژیم اشاره کنیم: جمهوری اسلامی یک حکومت مذهبی است. در نتیجه سرنگونی جمهوری اسلامی یعنی از ریشه درآوردن حکومت مذهبی و الغاء هرگونه امتیاز دولتی و قانونی به مذهب. جمهوری اسلامی یک ماشین آدم کشی است. سرنگونی جمهوری اسلامی یعنی در هم شکستن این ماشین سرکوب از سپاه و بسیج و وزارت اطلاعات گرفته تا هر نیروی مسلح جدا از مردم. یعنی فتح زندانها توسط مردم و الغاء مقوله زندان سیاسی. یعنی لغو اعدام. جمهوری اسلامی یک دستگاه انگلی است که به جان مردم افتاده و بنا بر این سرنگونی جمهوری اسلامی یعنی درهم شکستن این خوره ای که به اسم دولت زندگی اجتماعی را میخورد و به تباهی میکشد. باید خود مردم، خود شهروندان بصورت دولت متشکل بشوند. جمهوری اسلامی یعنی حکومت ضد زن، سرنگونی جمهوری اسلامی در نتیجه یعنی الغاء تمام قوانین اسلامی و تبعیض آمیز و مبارزه با همه سنت های مردسالارانه و ضد زن، یعنی برقراری برابری بی قید و شرط زن و مرد در تمامی شئونات اجتماعی. جمهوری اسلامی به معنی سلب آزادی های سیاسی و مدنی و فردی است. در نتیجه سرنگونی جمهوری اسلامی یعنی برقراری آزادی بی قید و شرط بیان و تشکل و تحزب و اجتماع و مطبوعات و غیره. یعنی برسمیت شناختن حقوق و آزادی های فردی. هرکس که به هر بهانه ای میخواهد آزادی های سیاسی و فرهنگی را محدود کند در واقع میخواهد گوشه ای از جمهوری اسلامی را نگاه دارد. و بالاخره جمهوری اسلامی یعنی فقر و فلاکت و فحشاء و استثمار، پس سرنگونی جمهوری اسلامی یعنی برقراری چنان اقتصادیاتی در جامعه که انسانها بر تولید اجتماعی خود مسلط شوند و از مواهب آن بطور برابر برخوردار شوند. آنهایی که میگویند سی سال باید ریاضت کشی اقتصادی کنیم در واقع میخواهند اقتصادیات جمهوری اسلامی را نگاه دارند.



البته ممکن است کسی بگوید اینها تعریف ماکزیمالیستی از سرنگونی جمهوری اسلامی است. همینکه خامنه ای نباشد دیگر جمهوری اسلامی هم نخواهد ماند. در یک سطحی شاید اینطور باشد، اما ما داریم در شرایط مشخصی سرنگونی را تعریف میکنیم. در اوضاع کنونی ایران، سرنگونی جمهوری اسلامی درست بر سر مسائلی که بالاتر اشاره کردیم گره خورده و در پیشرفت انقلاب بیش از پیش هم گره خواهد خورد. بحث این البته مفصل است. فقط یادآوری کنم که روزهای اول این انقلاب در اواخر خرداد 88 خیلی ها میگفتند این انقلاب نیست، "جنبش رای من کو" است و غیره. ما با قطعیت گفتیم این انقلاب علیه کلیت جمهوری اسلامی است. امروز معلوم شده که ما درست میگفتیم. حالا به جایی رسیده ایم که همان انکار کنندگان انقلاب نیز مجبور شده اند واقعیت آنرا بپذیرند، ولی میخواهند مگر دامنه آثار انقلاب را محدود کنند. از جمله در همین معنی سرنگونی جمهوری اسلامی آب قاطی کنند. ما به این واماندگان می گوییم اجازه دهید ما سخنگویان واقعی انقلاب از زبان آن سخن گوییم. در همین کنگره هفتم حزب تبیینی از این انقلاب دادیم و مانیفست آن را تصویب کردیم و گفتیم که این انقلاب بر سر چه مسائلی است. از خواننده دعوت میکنم برای مطالعه بیشتر و دقیقتر پیرامون سوالی که طرح کردید به اسناد و قطعنامه های کنگره هفتم و از جمله به "مانیفست انقلاب ایران" رجوع کند.



- فکر می کنید که در این روزهای سرنوشت ساز ایرانیان ساکن خارج و آزادیخواهان جهان علاوه بر آنچه تا کنون انجام داده اند٬ چه اقدامات دیگری را در همراهی با انقلاب مردم ایران می توانند در دستور کار خود قرار دهند؟



مصطفی صابر: کارهایی که تا حالا انجام داده اند خیلی خوب بوده و باید ادامه پیدا کند. تظاهرات ها، اطلاع رسانی ها، جلب حمایت نزد افکار عمومی، اعتراض به دولت ها و مراجع بین المللی، اعتراض به حضور مقامات و سران رژیم، حمله به کنسولگرها و سفارت خانه ها، طرح خواست بستن سفارتخانه های جمهوری اسلامی و قطع رابطه سیاسی و غیره. اما بیشتر از اینها چه باید کرد؟



به نظرم هنوز جا دارد که جلب حمایت بین المللی از مردم و انقلاب ایران بیشتر باشد. جا دارد که مثلا کنسرت های عظیم و میلیونی راه بیفتد و دفاع از انقلاب در ایران به یک حرکت سیاسی و فرهنگی جهانی برجسته تری تبدیل شود. به میزان زیادی هم اینطور شده اما فکر میکنم میشود از این فراتر رفت. مردم جهان با علاقه و دقت اوضاع ایران را دنبال میکنند، این توجه میتواند به حرکت و نیروی واقعی تبدیل شود. باید راههای واقعی اش را پیدا کرد. ایرانیان ساکن خارج نقش زیادی میتوانند در این زمینه داشته باشند. برای مثال و بعنوان یک نمونه، امسال هشت مارس روز جهانی زن باید همصدا با انقلاب زنانه در ایران باشد. باید برای این از هم اکنون کار کرد.



همینطور در زمینه فشار بر دولت ها غربی که دست از حمایت و معامله با رژیم اسلامی بردارند و به اصطلاح آفریقای جنوبیزه کردن رژیم اسلامی هنوز کار زیادی میشود و باید انجام داد. الان دیگر باید سفت و محکم پای خواست بستن سفارت ها و بیرون کردن جمهوری اسلامی از مجامع بین المللی و برسمیت نشناختن یک چنین رژیم جانی و مورد نفرت مردم رفت.



بخصوص این روزها که انقلاب در ایران اوج میگیرد باید مترصد بود و هر زمان که لازم است نیروی بین المللی را در حمایت از مردم ایران بسیج کرد. این فاکتور مهمی برای خنثی کردن سرکوب جمهوری اسلامی و تلاش های احتمالی برای خون پاشیدن به انقلاب حاضر بوده و خواهد بود.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar