söndag 27 februari 2011

١٠ اسفند به خيابان مي آييم .اکثريت جامعه به کمتر از سرنگونی این حکومت و یک حکومت سکولار رضایت نمیدهد.در حاشيه بيانيه شوراي اميد

ساندیس خورهائی در لیاس شورای سبز امید

استراتژی روشن برای مبارزه اساس کار ما است

شورای رنگ سبز امید دیگر شورش را درآورده است. رسما به مردم دهن کجی میکند و با بیشرمی کامل اهداف نه چندان متفاوت خود با خامنه ای را آنهم تحت عنوان رهبر مبارزه منتشر کرده است. اینها همان ساندیس خورها هستند که در لباس سبز امید میخواهند سر این مبارزه را شیره بمالند. اینها بخشی از خود حکومتند. تحت فشار جوانان پرشور و انقلابی نهایتا سه روز برای تظاهرات تعیین شد. شورای امید رسما روز ١٧ اسفند را کنار گذاشته و روز ٢٤ اسفند را هم مشروط کرده است و روز ١٠ اسفند را هم فرموده اند که شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه ای داده نشود.

نمیتوان به راحتی از کنار اینها گذشت و گفت انشاء اله گربه است. سال ٥٧ هم خمینی و شرکا در لباس انقلاب ظاهر شدند و به کمک بی بی سی بلائی به سر انقلاب مردم آوردند و نهایتا با توحش انقلاب مردم را برای آزادی و رفاه به خون کشیدند و حکومت را گرفتند. الان هم همانها، با همان اهداف و با همان روش ها میخواهند مبارزه مان را از درون خفه کنند.

اینها اما در مقابل فشارهای مردمی که سرنگونی میخواهند افشا میشوند و عده ای دیگر با همان اهداف اما با رنگی متفاوت پا جلو میگذارند. راهش این است که ما هم با اهداف روشن، خواستهائی روشن، استراتژی روشن خود را تعریف کنیم و محکم و استوار بر آن پافشاری کنیم.

اساس استراتژی ما سرنگونی حکومت است. بدون هیچ تخفیفی.

خواست های ما سکولاریسم، آزادی های بی قید و شرط سیاسی، برابری کامل و بیقید و شرط زن و مرد، لغو مجازات اعدام و الغای قوانین جنایتکارانه و کثیف قصاص، محاکمه سران جنایتکار رژیم، مصادره اموال مفتخورهای دزد از آیت اله ها تا وزرا و مقامات و فرماندهان و غیره، در هم شکستن نیروهای سرکوب و اوباش سپاه و بسیج و بیت رهبری و نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات و انحلال کامل آنها در اولین روز پیروزی و خواست های رفاهی مردم است.

راه ما انقلاب، تظاهرات های بزرگ و میلیونی همراه با اعتصابات سراسری معلمان و کارگران و دانشجویان و کارمندان است.

میتوان اینها را تکمیل کرد اما بنظر من روح و جوهر مبارزه ما روشن است.

اگر روی این مبانی روشن نباشیم کلاه سرمان میگذارند و هرروز کلاه سرمان میگذارند.

محکم روی این خواستها پافشاری کنید. دشمنان خود را در هر رنگ و لباسی افشا کنید و محکم به آنها نه بگوئید. اینها از ما نیستند. اینها کنار خامنه ای و سایر اوباش حکومتند. اگر در پز منتقد و آنهم نه مخالف ظاهر میشوند، تحت فشار ما و برای ترمز کردن مبارزه ما است. امثال آیت اله بی بی سی این ارگان کثیف و دست راستی هم بلندگوی آنها است.

کور خوانده اند. نود درصد جامعه به کمتر از سرنگونی این حکومت و یک حکومت سکولار رضایت نمیدهد. نود درصد جامعه به کمتر از برابری کامل زن و مرد رضایت نمیدهد. مردم آزادی میخواهند رفاه میخواهند و شورای رهبری سبز امید و شرکا بدانند که جامعه تفاوتی میان اینها و دوستان و همکاران حکومتی شان قائل نیست.

روزهای ١٠، ١٧ و ٢٤ با شعارهای خودمان و در راس آنها شعار مرگ بر خامنه ای، مرگ بر دیکتاتور، حکومت اسلامی نمیخواهیم، زندانی سیاسی آزاد باید گردد، حکومت ضد زن نمیخواهیم به خیابان میائیم و پاسخ این حضرات را در خیابان میدهیم.

چیا مسعودی

٧ اسفند ٨٩

منشوری برای اتحاد و انقلاب

اکثر قریب به اتفاق کسانی که درمورد منشور تازه جنبش سبز اظهار نظر کردند خیلی روشن به آن نه گفتند. و حق هم دارند. جان خود را برای قانون اساسی و ولایت فقیه کف دستشان نگذاشته اند.

نویسندگان این منشور پتانسیل انقلابی و رادیکال گسترده در جامعه را نشناخته اند. فکر میکنند هنوز دوره خمینی است، اما همان دوره خمینی هم مردم حکومت اسلامی نمیخواستند. سه هفته پس از قیام بهمن دهها هزار زن به خیابان آمدند گفتند انقلاب نکرده ایم که به عقب برگردیم. رژیم با اسید و تازیانه آنها را به خانه فرستاد و بعدش هم صدهزار نفر را اعدام کرد که این حکومت را زورچپانی کند. در این ٣٢ سال مردم، بخش های مختلف مردم به اشکال مختلف اعتراض کردند، اعتصاب کردند، نوشتند و گفتند و تظاهرات سازمان دادند که بگویند حکومت مذهبی، فاسد، دزد، سرکوبگر، ضد آزادی، ضد زن، ضد شادی، ضد فرهنگ مدرن و انسانی را نمیخواهند.

ما به منشور دیگری نیاز داریم که همه ما را متحد و یکپارچه کند، نه برای اصلاح رژیم بلکه برای سرنگونی آن. "منشور جنبش سبز" عامل تفرقه است چون اکثر مردم را نمایندگی نمیکند، متعلق به قشر بسیار کوچکی است.

اولین مساله متحد شدن حول خواستهائی است که نه یک گروه معین که واقعا مردم معترض را نمایندگی کند.

آزادی فوری و بی قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی، آزادی های بی قید و شرط بیان و عقیده و تظاهرات و اعتصاب و تشکل و مطبوعات، جدائی کامل مذهب از دولت و آموزش و پرورش، لغو همه قوانین ضد زن و جداسازیها و برابری کامل و بی قید و شرط زن و مرد در همه زمینه ها، محاکمه سران رژیم به جرم ٣٢ سال جنایت علیه مردم، مصادره اموال آیت اله های میلیاردر، مقامات و آقازاده های دزد و سایر دزدان اموال مردم به منظور صرف آنها در راه رفاه مردم، لغو مجازات اعدام و الغای فوری قوانین کثیف قصاص اسلامی، لغو قانون اساسی و قانون کار ضد کارگر و سایر قوانین جمهوری اسلامی، انحلال سپاه و بسیج و وزارت اطلاعات و بیت رهبری و سایر ارگانهای چماق بدست حکومت.

اینها نه همه خواستها بلکه تعدادی از مهمترین خواستهای مردم است.

ما حول خواستهای سیاسی میتوانیم متحد شویم نه حول ایدئولوژی. ایدئولوژی هر کس برای خودش. مذهب و نداشتن مذهب امری شخصی است و کسی حق محدود کردن و دخالت در آنها را ندارد.

اما علاوه بر خواستها راهکارها هم مهم است.

مردم ایران و اکثر اعضای این گروه هم اصلاح رژیم را نمیخواهند. امروز انقلاب برای سرنگونی حکومت گفتمان مسلط است. بویژه بعد از انقلاب مصر و تونس و جنبش های بزرگ توده ای که در بسیاری کشورهای خاور میانه و آفریقا شروع شده است، انقلاب را بعنوان تنها راه موثر جلو پای همه ما قرار داده است.

انقلاب یعنی تعرض به ستون های حکومت، یعنی باز کردن در زندانها به قدرت مردم، یعنی شکاف انداختن میان نیروهای سرکوب و بالای حکومت، و نهایتا درهم شکستن ماشین سرکوب حکومت و اعلام یک حکومت دیگر که اکثریت مردم محروم و ستمدیده را نمایندگی کند.

مدام مردم را نصیحت میکنند که خشونت نکنید. این یک بی انصافی محض است.

مگر مردمند که خشونت میکنند؟ مردم در مقابل باتوم و گلوله و کهریزک و شکنجه و غیره حداکثر سنگ برداشتند. حق نداشتند؟

روز شش دی سال قبل یعنی عاشورا مردم نشان دادند در عین حال که تعرض میکنند اما انسانیت بالائی بر آنها حاکم است. کسی که مدام به این مردم میگوید خشونت نکنید اولا غیر مستقیم خشونت دولت را کمرنگ میکند و ثانیا هدفش انقلاب و سرنگونی نیست. تحمیل همین قانون اساسی و ولایت فقیه و غیره است که باور کنید مردم اینها را نمیخواهند و روز شش دی و یک سال پشت سر هم به خیابان آمدند و با صدای بلند گفتند که این حکومت و قانون و ولایت ومقامات و نیروهای سرکوب و مجلس و غیره اش را نمیخواهند.

در یک کلام ما میخواهیم انقلاب کنیم، حکومت اسلامی را به زباله دان تاریخ بیندازیم و بجای آن جامعه ای مبتنی بر آزادی، برابری، رفاه و سکولاریسم بنا کنیم.

بنابراین ما به منشور دیگری نیاز داریم و بنظر من خطوطش همینها است که من اینجا مختصر نوشته ام. اینها نکاتی است که در همین گروه در یک ماه گذشته از طرف هزاران نفر از اعضای این گروه بصورت پراکنده نوشته شده و سالها است در قطعنامه های اعتراضات زنان و کارگران و دانشجویان و جوانان به انحاء مختلف قید شده است.

بیائید حول این خواستها و راهکارها متحد شویم.

من فکر میکنم چنین منشوری ما را قوی و متحد میکند. از هر رنگی که هستیم سبزیم یا سرخ یا آبی میتوانیم حول این خواست ها کنار هم باشیم و دوش به دوش هم به خیابان برویم. اعتصاب کنیم. شعار بنویسیم. شبنامه پخش کنیم و اعتقادات شخصی خودمان را هم برای خودمان نگه داریم. مسلمانیم یا مسیحی یا بی مذهب، به خودمان مربوط است. اما اعتقادات شخصی را به جمع تحمیل نکنیم. شعارهای مذهبی را به دیگران تحمیل نکنیم. ما برای جامعه ای مبارزه میکنیم که یک اصلش این است که مذهب و یا نداشتن مذهب آزاد است و امر شخصی افراد است.

الان چیزی که احتیاج داریم اتحاد است و اتحاد و اتحاد. من فکر میکنم خواستهائی که اینجا طرح شد میتواند ما را متحد کند. ما باید صرف نظر از اعتقادات شخصی یکپارچه عمل کنیم و خواستهای متحدی را فریاد بزنیم.

و بالاخره این خواستها، تک تک این خواستها اینقدر روشن و انسانی و جهانشمول است که مردم آزاده دنیا را هم به حمایت از ما میکشاند.

چیا مسعودی

٤ اسفند ٨٩

1 kommentar:

  1. Great words,Outstanding,this is the right and the only way for all real Iranian to get their freedom and their country back from this evil regime.I am 100% agreeing with you and this is the only solution without any doubt.

    SvaraRadera