عبدالرضا شيخالاسلامي، وزير كار جمهوری اسلامی در پاسخ به پرسش خبرنگار ایلنا مبنی بر اینکه فاصله خط فقر با حداقل دستمزد كارگران چقدر است، ميگويد: نميدانم خط فقر چقدر است، اگر ميزان خط فقر را از حداقل دستمزد كم كنيم، فاصله آن بدست خواهد آمد! (عجب ذكاوتي) واقعا ايشان بي دليل وزير نشده است. عبدالرضا شیخ الاسلامی بخوبی میداند که خط فقر کجاست. این موضوعی است که کل حکومت نسبت به آن واقف است و یک پای اصلی دعواهایشان مساله خط فقر و هراس از شورش گرسنگان است. دعوایی که هم اکنون مجلس و دولت را به جان هم انداخته است. خودشان صد بار در این دعواهایشان از اینکه تورم به ٦٠ درصد و ٧٠ درصد خواهد رسید و از خط فقر بیش از یک میلیون تومان سخن گفته اند و این حقایق تلخ را بر سرهم کوبیده اند. اما اینکه امروز ایشان در برابر رسانه هایش رو به جامعه چنین خفقان میگیرد و خود را به ابلهی میزند، به روشنی دلیلش اینست که جرات نمیکند جلوی چشم جامعه از تصمیم جنایتکارانه ای که در مورد میزان حداقل دستمزد و تعیین آن به ميزان ٣٠٣ هزار تومان سخن بگوید. چون میداند که باید جوابگو باشد. او میگوید اگر خط فقر را از حداقل دستمزد کم کنید معلوم میشود، فاصله کجاست. چون از نظر این جانیان خط فقر، آنجاست که دیگر هر کس كه کلیه ای برای عرضه و فروش داشته، قبلا آنرا به معرض فروش گذاشته باشد. آنجاست که انسانها با هر خفت و بدبختی هست، بقایشان را حفظ کرده اند و بقول پاسدار ميلياردر محصولي "به حمد خدا شکم کودکان گرسنه نیز به اندازه کودکان در رواندای آفریقا، باد کرده نیست". همين محصولی که عهده دار وزارت رفاه جمهوری اسلامی است، تمام آمار ارائه شده از سوی بانک مرکزی و غیره را در مورد خط فقر تکذیب کرد و استدلالش هم این بود که خط فقر سقفش یک دلار در روز است و خدا را شکر در ایران سقف زندگی هنوز به این فضاحت نرسیده است. اما جالب اينجاست كه همین ها وقتی درها را می بندند و در مجلسشان می نشینند و بحث میکنند، ناگزیرند حقایق را مقابل خود بگذارند و به سر هم بکوبند. از جمله خودشان در مجلسشان از افزایش ٥٠ تا ٦٨ درصدی تورم و اينكه هشتاد درصد مردم زیر خط فقر هستند و خط فقر یک میلیون و دویست و یک میلیون و نیم سخن میگویند. در گفتگو با ايلنا عبدالرضا شیخ الاسلامی میگوید "اگر میزان خط فقر را از حداقل دستمزد کم کنید.." دقت كنيد! از نظر او خط فقر بايد از دستمزد كم شود و نه برعكس چون دستمزد از خط فقر بيشتر است! خوب روشن است که ایشان با رندی آخوندی و بلاهت کامل، دارد همان حرف محصولی را میزند و به زبان بیزبانی دارد از اینکه همین رقم تعیین شده هم از سر کارگر زیاد است سخن میگوید. اما پاسخ کارگران به این جانيان ميليارد روشن است. کافی است کمی سواد ریاضی و عقل معاش داشته باشید که بفهمید این فاصله چقدر عظیم است. ما همان خط فقر یک میلیون و دویست هزار تومان طرح شده در مجلس مطهرتان را مبنا میگیریم و نتیجه آن حساب منفی ایست که شما به کارگران و کل جامعه بدهکار میشوید. فاصله رقمی بالای یک میلیون تومان است که شما دزدان به جیب زده اید. بدین ترتیب کارگران از آغاز سال جاری ماهانه بیش از یک میلیون تومان بابت حداقل مبزان دستمزدهایشان طلب دارند. بگذریم که این رقم یک میلیون و دویست نیز هنوز تمام حقیقت نیست. خط فقر هر روز رقمش بالاتر میرود و گرانی بیشتر میشود. نکته قابل توجه دیگر در همین گفتگوی کوتاه، شانه بالا انداختن وزیر کار حکومتی است که در قبال وضع معیشت میلیونها کارگر و خانواده هایشان و کل جامعه، هیچگونه تعهد و مسئولیتی بر دوش نمیگیرد. وزیر کاریست که ظاهرا خبر ندارد خط فقر کجاست، چون خودش و خانواده اش و کل دستگاه حکومتی شان در میان پولهای چپاول شده شان غلت میزنند. حسابهای میلیاردی شان در حسابهاي متعدد در خارج کشور جاریست و همین دو هفته اخیر بود که ماجرای پولشویی سپاه پاسدارانشان در بحرین نیز بر ملا شد. اما فاصله خط فقر تا دستمزد تعیین شده را کارگران سالهاست که دارند با اعتراضاتشان و با مبارزات هر روزه شان به این رژیم فاسد و جنایتکار اعلام میکنند و در ادامه چنين مبارزاتي است كه اوضاع جامعه به شرايط انقلابي امروز كشيده شده است. فاصله خط فقر و دستمزد تعیین شده را از کارگران نیشکر هفت تپه باید پرسید که وقتی ماهها دستمزدشان را نپرداخته اند و با حداقل دستمزد زندگی میگذرانند، با فریاد کارگر هفت تپه ایم ، گرسنه ایم، گرسنه ایم، به خیابان ریختند و کل شهر را به حرکت در آوردند و با یک هجوم رییس حراست کارخانه را هم بیرون انداختند. خط فقر را باید از کارگر مخابرات راه دور شیراز پرسید، که مزدش را باید با چنگ و دندان و با اعتراض هر روزه اش از حلقوم این جانیان بیرون بکشد و با مزد کمی که میگیرد، توان فرستادن فرزندش به مدرسه و خرج دوا و درمانش را ندارد. خط فقر را باید از معلمی که اعتراض میکند و میگوید معیشت منزلت حق مسلم ماست و صدای اعتراضش را بلند میکند و میگوید چرا نماینده مجلس ٦٠ میلیون و معلم خط فقر. داستان واقعی اینجاست که این جامعه ایست که به این شرایط و به این اراجیف گردن نگذاشته است. داستان واقعی جامعه ایست که از اعتراض و مبارزه میجوشد و مردم کل این حکومت را به چالش کشیده اند. داستان واقعی کارگرانی هستند که با تشکل هایشان و با بیانیه هایشان و با خواست دستمزد در گام اول یک میلیون تومان دارند به جلو می آیند، هیات های موسس شوراهایشان را تشکیل میدهند و یک زندگی انسانی را حق مسلم خود میدانند. داستان انقلابی است که به جلو میرود و وزن سنگین کارگران را می بینیم که دارند به جلو می آیند. داستان اعتراضات هر روزه مردمی است که بدنبال فرصتند تا با موج عظیم میلیونیشان به خیابانها بریزند و بساط کل این حکومت را جارو کنند. و روزی چون اول مه، يازده ارديبهشت روز جهاني كارگر در پيش است. روز اعتراض وسیع به کل این فقر و فلاکت و مصائب و بدبختی های توحش سرمایه داری كه در صف مقدم آن کارگران خود را برای چنین نبردی آماده میکنند. این داستان است که باعث لکنت وزیر کار جمهوری اسلامی و کل سران حکومت شده است.*
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar