حميد تقوايي: مقدسات ملی- مذهبی و آزادیهای بیقید و شرط
انترناسيونال ٣٤١
اصلی ترین و رایج ترین منبع تولید این نوع مقدسات آزادی کش، مذهب و ملیت است. مذهب عامل قدیمی تر و مزمن تری است اما در دوره ما ناسیونالیسم و تعصبات ملی ( که معمولا با قوم گرائی و نژاد پرستی کمی خجول و پوشیده نیز همراه است) شیوع بیشتری دارد. ناسیونالیسم اپیدمی و بیماری شایع دوران جدید، دوره سرمایه داری است که در همه جوامع عصر ما، حتی در پیشرفته ترین کشورها، بیداد میکند. در همه فرهنگهای "ملی" تعصبات ناسیونالیستی، پرچم و آب وخاک و تمامیت ارضی و تاریخ نیاکان و قهرمانان ملی- که معمولا شاهان و حاکمان مهاجم و تجاوز گر به ملتهای دیگرند- و برتر دانستن و ترجیح دادن "وطن" و "ملت" خود بر"اجانب" و"بیگانگان"، جزء تابوها و مقدسات مسلم و بدیهی محسوب میشود و هر نوع زیر سئوال بردن و به نقد کشیدن این مقدسات امری مذموم و ضد اخلاقی و خیانت به وطن و غیره بشمار می آید که یا قانونا ممنوع است و یا عملا با سرکوب و انواع محدودیتها مواجه میشود.
واقعیت آنستکه تعصبات و تابوها و دگمهای ناسیونالیستی در همه کشورها – اعم از پیشرفته و عقب مانده - یکی از مهمترین ابزارهای سلطه سیاسی طبقه سرمایه دار، یک اقلیت ناچیز صاحب ثروت و سرمایه، بر کل مردم است. مقوله ملت به طبقه حاکمه اجازه میدهد دولت و حاکمیت خود را فراطبقاتی جلوه بدهد و منافع طبقه خود را منافع کل "ملت" جا بزند. این توسل به ملت و ملیت و باد زدن به هویت ملی و مقدسات ملی بویژه در جنگهائی که دولتهای سرمایه داری برای حفظ و بسط منافع طبقه حاکمه هر کشور در رقابت با سرمایه داران کشورهای دیگر بر پا میکنند و در توجیه کشتار و توحش و جنایات جنگی برای مردمی که هیچ منفعتی در این جنایات ندارند نقش تعیین کننده ای ایفا میکند.
اما فواید ناسیونالیسم برای طبقه حاکمه تنها به دوره جنگ محدود نیست. مبنا و مضمون همه مقدسات و تعصبات ناسیونالیستی در جنگ و صلح جا زدن منافع یک اقلیت مفتخور بعنوان منافع کل مردم است. از همین روست که در تمام کشورها نه تنها هر نوع نقد و افشای ناسیونالیسم و تعصبات و "ارزشهای" ملی غیرقانونی و یا در بهترین حالت مذموم و غیر اخلاقی تلقی میشود بلکه تابوها و تعصبات ناسیونالیستی عملا غل و زنجیری به پای کل آزادیها و هر نوع نقد و اعتراضی است. در همه کشورها خیانت به وطن، توهین به مقدسات ملی، عامل بیگانه و غیره از رایج ترین و وجیه الملله ترین اتهامات برای خفه کردن صدای هر نوع مخالفتی است. و از همین رو باید تاکید کرد که برسمیت نشناختن و در هم شکستن تابوها و دگمها و مقدسات ملی و ناسیونالیستی یکی از پیش شرطهای مهم تضمین آزادیهای سیاسی و مدنی در همه زمینه ها است.
مانع اساسی دیگر در برابر آزادی، مذهب است. مذهب قدمت و سابقه سرکوب و عوامفریبی طولانیتری از ناسیونالیسم دارد. در تمام دوران سیاه قرون وسطی مذهب دست در دست اشراف و دربار هر نوع آزاد اندیشی و خلاقیت و شکوفائی فکری را با شکنجه و اعدام و سنگسار و زنده در آتش سوزاندن پاسخ میداد. و امروز هم در هر جامعه ای هر اندازه مذهب مسلط باشد - در حاکمیت و دولت و یا در قوانین و یا حتی بعنوان یک امر فرهنگی وعقیدتی و یک سیستم اخلاقی و ارزشی- به همان اندازه محدودیتی بر سر راه آزادی و رشد و خلاقیت فکری و ذهنی است.
تاریخا مبارزه برای آزادیهای سیاسی و حقوق مدنی با رنسانس ضد مذهبی در اروپا آغاز شد و در عصر روشنگری به اوج خود رسید. پیشرفت هنری و فرهنگی وعلمی و فلسفی در گرو این بود که دگمها و مقدسات و تابوهای مذهبی در هم شکسته شود و آزادی نقد و اعتراض و انتقاد به مذهب در محور مبارزه برای آزادیهای مدنی وسیاسی قرار داشت. در این نبرد مذهب با قساوت تمام از قدرت و سلطه خودش دفاع کرد. جوردانو برونوها را زنده در آتش سوزاند و گالیله ها را به توبه واداشت و هزاران آزاد اندیش دیگر را بجرم کفر و الحاد سر برید اما در نهایت به عقب رانده شد و در بسیاری از کشورهای غربی دست مذهب از قدرت سیاسی قطع شد. اما بورژوازی تازه بقدرت رسیده بسرعت دریافت که میتواند خود مذهب را برای در انقیاد نگهداشتن توده مردم بکار بگیرد و از همان مقطع کمون پاریس "کفر و الحاد" چماقی شد بر سر کارگران معترض و انقلابی و بعد هم کمونیستهائی که پرچمدار سیاسی کارگران در مبارزه علیه وضع موجود بودند. به این ترتیب در جوامع امروزی مجموعه ای از مقدسات ملی و مذهبی جزء زرادخانه طبقه حاکمه و دولتهایشان برای سرکوب آزادیها است. و در مقابل مبارزه برای آزادیهای بی قید و شرط، و نقد و افشای مذهب و ناسیونالیسم و جوهر ضد انسانی دستگاه فکری و "ارزشهای" و تابوهای ملی ومذهبی امر طبقه کارگر و کمونیستها است.
ما کمونیستها خواهان یک جامعه سکولار به معنای وسیع و عمیق کلمه و یک جامعه بری از تعصبات و تعلقات ناسیونالیستی هستیم. ما برای آزادی نقد مذهب و آزادی نقد ناسیونالیسم و کلا آزادی نقد هر نوع تابو و مقدسات مبارزه میکنیم. آزادی نقد مذهب و ناسیونالیسم یک رکن اساسی تضمین آزادیهای بی قید و شرط است.
از سوی دیگر ما خواهان محدود کردن آزادی هیچ نوع تفکر و عقیده ای حتی افراطی ترین عقاید مذهبی و ناسیونالیستی نیستیم. همه باید در نشر عقایدشان کاملا آزاد باشند. ما خواهان محدود شدن آزادی تبلیغات ناسیونالیستی و مدذهبی نیستیم بلکه تنها میخواهیم نقد این عقاید نیز آزاد باشد. آزادی نشر همه عقاید کاملا به نفع ما، به نفع ما کمونیستها و کارگران و محرومانی است که در تمام طول تاریخ به بهانه توهین به مقدسات ملی و مذهبی سرکوبشان کرده اند و زبانشان را بریده اند. مذهبیون، پاپ و اسقفها و کشیشها و خاخامها و آخوندها و آیت الله ها همیشه از حق نشر نظرات و استفاده از بهترین تریبونها و امکانات برای تبلیغ خرافاتشان برخوردار بوده اند. ناسیونالیسم نیز همیشه یک جزء اصلی تبلیغات همه دولتها بوده است. آنچه هیچگاه آزاد نبوده ودر همه کشورها با اتکا به قانون و یا بزور تابوها و دگمهای اخلاقی جلو آنرا گرفته اند انتقاد از مذهب و ناسیونالیسم بوده است. جامعه آزاد به معنای واقعی کلمه جامعه ایست که در آن نقد فکری و علمی و هنری مذهب آزاد باشد. مردم، نویسندگان، شاعران، فیلمبرداران، طنز نویسان باید حق داشته باشند هر چه میخواهند در نقد مقدسات مذهبی و ملی و هر نوع مقدسات دیگری بنویسند و بخوانند و بسازند. دولت نباید و حق ندارد بعنوان کلید دار حقیقت و اخلاقیات و ارزشها در جامعه ظاهر شود. فکر و علم و فلسفه و هنر رسمی نداریم. مذهب رسمی و نژاد و ملیت و زبان رسمی هم نداریم. حقیقت، منافع عمومی مردم و خیر و صلاح جامعه وقتی پاسداری و رعایت و تامین میشود که همه بتوانند بگویند و بنویسند و نقد و بحث و جدل فکری کنند.
و بالاخره تنها در یک جامعه سوسیالیستی، جامعه ای انسانی که در آن از تبعیض طبقاتی خبری نباشد آزادیهای سیاسی و مدنی میتواند به جامع ترین و وسیع ترین شکل متحقق شود. همانطور که در بالا اشاره شد مذهب و ناسیونالیسم دو عامل مهمی بوده اند که در طول تاریخ برای حفظ منافع طبقه حاکمه، یعنی یک اقلیت ناچیز، تحت لوای دفاع از منافع مردم بکار گرفته شده اند. در نظام سوسیالیستی با خلع ید سیاسی و اقتصادی از طبقه حاکمه و بنا کردن و سازمان دادن تولید اجتماعی بر مبنای نه سود و سود آوری بلکه تامین رفاه همه مردم در پایه ای ترین سطح، ضرورت بقای مذهب و ناسیونالیسم و هر نوع مقدسات مسخ کننده انسان از بین خواهد رفت. نظامی که خود مردم بر سرنوشت سیاسی خود حاکم باشند نه نیازی به تعصبات و مقدسات ملی و قومی ومذهبی خواهد داشت و نه نیازی به محدود کردن آزادیها.*
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar