یادداشتهایی بر یک انقلاب (۷۵)
قرار بود اعدام مخفیانه و بیرحمانه پنج عزیز مردم در سحرگاه یکشنبه گذشته توسط جمهوری اسلامی جامعه را مرعوب کند و مانع ورود انقلاب ایران به فاز جدید شود. اما چنانکه از پیش احتمالش میرفت نتیجه برعکس شد. طوفانی به پا شد که نه فقط واقعیت پیشروی و چپ تر شدن انقلاب در ایران را محکم بر صورت وحشتزده جمهوری اسلامی کوبید که نشانه هایی از تاثیرات منطقه ای انقلاب در ایران را جلوی چشمان نگران بورژوازی بطور کلی گرفت.
در عرض یکی دو روز موجی از تظاهرات و اعتراض و حمله به مراکز جمهوری اسلامی شهرهای مهم اروپا و آمریکا را دربر گرفت که هنوز ادامه دارد. روز پنجشنبه سراسر شهرهای کردستان به فراخوان کمونیست ها و حمایت سایر احزاب به اعتصاب عمومی دست زدند. اعتصابی بسیار موفق که نه فقط جلوه اتحاد مردم شهرهای کردستان که نمایش همبستگی و قدرتنمایی مردم سراسر ایران در ادامه انقلاب برای سرنگونی جمهوری اسلامی شد. اما مساله بهمین جا ختم نشد. در کابل و جلال آباد افغانستان، در سلیمانیه عراق و در یکی از شهرهای مرزی ترکیه نیز علیه جنایات رژیم اعدام و اسلام تظاهرات براه افتاد!
دنیا چقدر عوض شده است. تا همین یکی دو دهه پیش با تکیه بر تفاوت های قومی و مذهبی و ساختن "هویت" های کاذب مردم را در یوگسلاوی و آذربایجان و کوسوو به جان هم می انداختند و هنوز هم این ذخیره ارتجاع و جنایت ته نکشیده. در ایران هم کسانی خواب "فدرالیسم" را می دیدند و هنوزهم چه بسی می بینند. اما اعتراض مردم علیه اعدام و علیه جمهوری اسلامی از کابل تا سنندج و مهاباد و سلیمانیه و تا استکهلم و اسلو چه چیز بود جز تاکید بر همسرنوشتی انسانها و نفرت آنها از اعدام و حکومت اسلامی؟ این درست که راست و بورژوازی سراسیمه کوشید تا اعتراض مردم را اینجا و آنجا قالب قومی و ناسیونالیستی بزند (مثلا به تلاش بی بی سی و دویچه وله و دیگران در تریبون دادن به همان فدرالیست ها دقت کنید.) اما در مبارزه پر شوری که شش روز گذشته بر علیه اعدام و جمهوری اسلامی شاهد آن بودیم، مجموعا انسانیت و آزادیخواهی کارگری و سوسیالیستی دست بالا داشت.
مبارزه شورانگیز چند روز اخیر که نقطه اوج آن اعتصاب عمومی و سراسری مردم شهرهای کردستان در پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت بود، در واقع میتواند آغاز شکوهمندی برای قدم گذاردن انقلاب در ایران به فازی جدید باشد. فازی که البته شکل گیری کامل آن هنوز کار دارد اما مشخصه اصلی اش عبارت از متعین و متشکل شدن انقلاب و به پیش راندن یک رهبری سیاسی رادیکال و چپ است. نشانه های شروع این فاز را در اول مه امسال می شد دید. اعدام وحشیانه پنج زندانی سیاسی نیز، در کنار مجموعه اقداماتی که آنرا "مانور امنیت از نوع دوم" نامیدیم، بطور بلافصل برای خنثی کردن تاثیرات همین اول مه بود که کارگر را بعنوان یک نیروی سیاسی بیش از گذشته وارد میدان کرد و فضای عمومی جامعه و انقلاب را به چپ چرخاند. اما پاسخ محکمی که جمهوری اسلامی تا همینجا و در این شش روز طوفانی در قبال جنایت کثیف اش در یکشنبه دریافت کرد نیز کارگر و چپ را تقویت خواهد کرد. نه فقط به این دلیل که در اغلب اعتراضات خارج کشور و در اعتصاب عمومی کردستان این کمونیست ها بودند که در صف اول قرار داشتند و نقشی پیشتاز ایفاء کردند. مساله فراتر از این است. دوستی از تهران میگفت که اعتصاب عمومی مردم شهرهای کردستان بویژه مورد توجه محافل کارگری قرار گرفته است. آنها بین خود در این باره صحبت میکنند که "چرا ما این کار را نکنیم؟" همچنین کارگران از اینکه می بینند مردم در کردستان چنین وسیع به فراخوان احزاب سیاسی کمونیست و اپوزیسیونی پاسخ داده اند به هیجان آمده و از آن می آموزند. بعلاوه هرکسی میداند که کردستان سنگر مقاومت انقلابی در برابر جمهوری اسلامی و حضور توده ای کمونیسم در ایران بوده است. اکنون با اعتصاب عمومی در کردستان مجموعه این عوامل در شکل دهی و پیشروی انقلاب در ایران دخیل میشود.
نتایج این تحول بسیار پردامنه است که باید به جوانب آن پرداخت. از جمله اتفاقی نبود که "پونز چسبان" دیروزی و "ژورنالیست" امروزی در همین پنجشنبه هنگام دریافت جایزه "فریدمن" گفت که "به سود ما نیست امروز جمهوری اسلامی سرنگون شود". ایشان از وجدان طبقه اش و از عمق نگرانیهای "تاریکخانه اشباح" خبر میداد.
۲۵ اردیبهشت/ ۱۵ مه ۲۰۱۰
IZADAM JAVABAM GOOY
SvaraRaderaizadam az to khaham in khak ra
izadam wiran makon delhaye pak ra
gar nakardam man barayat bandegi
mehraban bash bari degar
ya besozanam dar tahe dozakh
chon man nakhaham bardegi
pasokham gooy chera injoor pendashti
adamani del por az sang anbashti
ya chera in bandeat doost nemidashti
man ke boodo hastanam dar dele tost
khod mayazar ke darde man,
darde iran darde tost
SARBAZE BI BAKE VATAN